کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چغلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چغلی
/čoqoli/
معنی
۱. سخنچینی؛ نمامی.
۲. شکایت.
〈 چغلی کردن: (مصدر لازم) [عامیانه] گزارش دادن خبط و خطای کسی به شخص بالاتر از او یا شکایت کردن از عمل او.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. شکایت، شکوه، شکوائیه
۲. بدگویی، تضریب، سخنچینی، سعایت، نمامی
۳. غیبت
۴. گزارش
دیکشنری
complaint
-
جستوجوی دقیق
-
چغلی
واژگان مترادف و متضاد
۱. شکایت، شکوه، شکوائیه ۲. بدگویی، تضریب، سخنچینی، سعایت، نمامی ۳. غیبت ۴. گزارش
-
چغلی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - سخن چینی کردن . 2 - غیبت .
-
چغلی
لغتنامه دهخدا
چغلی . [ چ ُ غ ُ ] (حامص ) کارپنهان مردمان را بکسی گفتن . (ناظم الاطباء). عمل شخص چغل . (از رشیدی ). سعایت . تضریب . خبردادن خطا و جرم کسی به بزرگتری . خبرچینی . نمامی . عمل بعضی از شاگردان دبستانها و دبیرستانها که خطاهای یکدیگر را به آموزگار یا دبیر...
-
چغلی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه] čoqoli ۱. سخنچینی؛ نمامی.۲. شکایت.〈 چغلی کردن: (مصدر لازم) [عامیانه] گزارش دادن خبط و خطای کسی به شخص بالاتر از او یا شکایت کردن از عمل او.
-
چغلی
دیکشنری فارسی به عربی
حکاية
-
چغلی
واژهنامه آزاد
(چُ غُ لی) در گفتگوی عام به مدفوع پرندگان به ویژه کبوتر هم گویند.
-
واژههای مشابه
-
چُغُلی ،چُغُلی کردن
لهجه و گویش تهرانی
سخن چینی
-
چغلی کردن
لغتنامه دهخدا
چغلی کردن . [ چ ُ غ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گناه نهفته ٔ کسی را به آنکس که جزا تواند داد بقصد ایذاء گفتن .غَمز. در تداول کودکان و نوآموزان ، کار بد کسی را به معلم یا بزرگی گفتن تا بدکار را تنبیه کند. خطای همبازی یا همشاگردی یا همکار را نزد بزرگتران فاش...
-
واژههای همآوا
-
چقلی
لغتنامه دهخدا
چقلی . [ چ ُ ق ُ ] (حامص ) چغلی . رجوع به چغلی شود.
-
چقلی
واژهنامه آزاد
به زبان لری مدفوع پرندگان را چقلی می گویند
-
جستوجو در متن
-
چقلی
لغتنامه دهخدا
چقلی . [ چ ُ ق ُ ] (حامص ) چغلی . رجوع به چغلی شود.
-
بدگوئی و سعایت
فرهنگ گنجواژه
چغلی.