کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چغری سلجوقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چغری سلجوقی
لغتنامه دهخدا
چغری سلجوقی . [ چ ِی ِ س َ ] (اِخ ) چغری بک سلجوقی . ابوسلیمان داودبن میکائیل بن سلجوق ، برادر طغرل سلجوقی و پدر الب ارسلان . امیرجغری . میرجغری . و رجوع به چغربیک و چغری بک شود.
-
جستوجو در متن
-
عضدالدین سلجوقی
لغتنامه دهخدا
عضدالدین سلجوقی . [ ع َ ض ُ دُدْ دی ن ِ س َ ] (اِخ ) الب ارسلان فرزند چغری بیک . رجوع به آلب ارسلان (محمدبن داود) شود.
-
عمادالدوله ٔ سلجوقی
لغتنامه دهخدا
عمادالدوله ٔ سلجوقی . [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ی ِ س َ ] (اِخ ) قاوردبیک بن چغری بیک ، مشهور به قراارسلان و ملقب به عمادالدین یا عمادالدوله . اولین از سلاجقه ٔ کرمان . رجوع به قاورد (ابن چغری بیک ...) و قراارسلان (عمادالدوله ) شود.
-
عمادالدین سلجوقی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین سلجوقی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ س َ ] (اِخ ) قاوردبیک بن چغری بیک ، مشهور به قراارسلان و ملقب به عمادالدین یا عمادالدوله . نخستین تن از سلاجقه ٔ کرمان بود و ازسال 423 تا 465 هَ . ق . سلطنت کرد. رجوع به قاورد (ابن چغری بیک ....) و قراارسلان (عماد...
-
جغری
لغتنامه دهخدا
جغری . [ ج َ ](اِخ ) داودبن میکائیل بن سلجوق پدر الب ارسلان و برادرطغرل بیک سلجوقی . چغری . چغربیک . جغربیک . رجوع به ابوسلیمان و جغربیک و چغربیک و چغری بک شود : مر طغرل ترکمان و جغری رابا تخت نبود و با مهی کاری .ناصرخسرو.
-
یاقوتی
لغتنامه دهخدا
یاقوتی . (اِخ ) امیر یاقوتی پسر داود چغری بیک و برادرزاده ٔ سلطان طغرل سلجوقی بود. رجوع به تاریخ سیستان صص 374- 376 و راحة الصدور ص 77 و تاریخ گزیده ص 450 شود.
-
چغربیک
لغتنامه دهخدا
چغربیک . [ چ ِ ب َ ] (اِخ ) ابوسلیمان چغری بک داودبن میکائیل بن سلجوق پدر الب ارسلان . جغربک . جغری بک . جقربک . جقری بک . چغری بک : و میکائیل در ایام جوانی درحین محاصره ٔ قلعه ای از قلاع ترکستان بزخم تیری کشته شد و از او دو پسر ماند: طغرل بیک محمد و...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [اِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل نعالی . به قول مؤلف مجمل التواریخ خال برکیارق سلجوقی بود. (مجمل التواریخ و القصص ص 409). و در راحة الصدور (صص 141-142) نام و نسب وی اسماعیل بن یاقوتی بن چغری بیک برادر زبیده خاتون مادر برکیارق . (مجمل التواریخ و ال...
-
قاورد
لغتنامه دهخدا
قاورد. [ وُ ] (اِخ ) ابن چغری بیک برادر الب ارسلان سلجوق و عم ملکشاه سلجوقی و نخستین کس از یازده تن سلجوقیان است که در کرمان زمام امور حکومت را در دست گرفت . وی به سال 433 هَ . ق . از طرف عم خودفرماندار کرمان شد و به سال 455 فارس را نیز ضمیمه ٔحکومت ...
-
بیغو
لغتنامه دهخدا
بیغو.[ ب َ / بی ] (اِخ ) یبغو. ابن سلجوق ملقب به ارسلان . (حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 2 ص 480). در شجره نامه ٔ راحةالصدور بیغو نامی غیر از موسی بیغو پسر سلجوق و عم سلطان طغرل و چغری بنظر نمی رسد و در تاریخ سلاجقه ٔ عمادالدین محمدبن حامد بیغو ارسل...
-
آل سلجوق
لغتنامه دهخدا
آل سلجوق . [ ل ِ س َ] (اِخ ) در دوره ٔ ضعف و انحطاط عباسیان ، سلسله ای ازترکمانان بر ممالک اسلامی تسلط یافتند و آن را تحت حکومت درآوردند. سلاجقه به ایران و الجزیره و شام و آسیای صغیر هجوم برده و سلسله هائی را که در این نواحی فرمانروائی داشتند برانداخ...