کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چشیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چشیده
/če(a)šide/
معنی
ویژگی چیزی که مزه شده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چشیده
فرهنگ فارسی معین
(چَ یا چِ دِ) (ص مف .) 1 - مزه کرده ، چاشنی شده . 2 - تجربه شده ، آزموده .
-
چشیده
لغتنامه دهخدا
چشیده . [ چ َ / چ ِ دَ / دِ ](ن مف ) چیزی که مزه شده و چاشنی شده باشد. (ناظم الاطباء). مأکول یا مشروب مزه شده و چاشنی شده : هر نعمتی که هست بعالم چشیده ای هر لذتی که هست سراسر چشیده گیر. سعدی . || کسی که مزه نموده باشد. (ناظم الاطباء). آن کس که طعم ...
-
چشیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) če(a)šide ویژگی چیزی که مزه شده.
-
واژههای مشابه
-
سردوگرم چشیده
واژگان مترادف و متضاد
مجرب، باتجربه، کاردان، آبدیده
-
تلخی چشیده
لغتنامه دهخدا
تلخی چشیده . [ ت َ چ َ / چ ِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) به معنی محنت دیده است . (آنندراج ). سختی دیده . (ناظم الاطباء) : هرکجا سختی کشیده و تلخی چشیده ای را بینی خود را به شره در کارهای مخوف اندازد. (گلستان ).
-
گرم و سرد چشیده
لغتنامه دهخدا
گرم و سرد چشیده . [ گ َ م ُ س َ چ َ / چ ِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کارآزموده . مجرب . جهاندیده : در خدمت وی گرم و سرد چشیده . (تاریخ بیهقی ). پرورده ٔ جهان دیده آرمیده گرم و سرد چشیده . (گلستان ).واقعات زمانه دیده بسی گرم و سرد جهان چشیده بسی .امیرخسرو...
-
سرد و گرم چشیده
لغتنامه دهخدا
سرد و گرم چشیده . [ س َ دُ گ َ چ َ / چ ِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مجرب . کاردیده . جهاندیده . تجربه اندوخته : نصیحت همچو من پیری افتاده ، پخته ، پرورده ، جهاندیده ، و سرد و گرم چشیده . (گلستان سعدی ).
-
سردو گرم چشیده
لهجه و گویش تهرانی
با تجربه
-
سرد وگرم چشیده
واژهنامه آزاد
کسی که بسیار تجربه دارد.
-
چشته خور(ده) ،چشیده خور
لهجه و گویش تهرانی
طماع،کسی که چیز مفت از کسی گرفته: چشته خور از میراث خور بدتر است
-
جستوجو در متن
-
مذوق
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) چشیده شده .
-
سرد و گرم
فرهنگ گنجواژه
ملایم. سرد و گرم چشیده= با تجربه.
-
گرم و سرد
فرهنگ گنجواژه
متضاد. گرم و سرد چشیده= با تجربه.