کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چشمه نعمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چشمة خضر
فرهنگ فارسی معین
( ~ خِ)(اِمر.) آب حیات ، آب زندگانی .
-
چشمه سار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) 1 - زمینی که در آن چشمه بسیار باشد. 2 - سرچشمه .
-
آفتاب چشمه
لغتنامه دهخدا
آفتاب چشمه . [ چ َ / چ ِ م َ /م ِ ] (اِ مرکب ) چشمه ٔ آفتاب . قرص آفتاب . (برهان ).
-
ده چشمه
لغتنامه دهخدا
ده چشمه . [ دِه ْ چ ِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میزدج بخش حومه ٔ شهرستان شهر کرد. واقع در 32هزارگزی جنوب باختری شهر کرد. دارای 1159 تن سکنه است . آب آن از رودخانه تأمین می شود. راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
رودخار چشمه
لغتنامه دهخدا
رودخار چشمه . [ چ ِ / چ َ م َ ] (اِخ ) دیهی است در 79هزارگزی غرب خاش از کشور افغانستان مربوط به حکومت فراه . (از قاموس جغرافیایی افغانستان ).
-
ریگ چشمه
لغتنامه دهخدا
ریگ چشمه . [ چ ِ م َ / م ِ ] (اِخ ) دهی از بخش مرکزی شهرستان ساری . 195 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ تجن و چشمه و محصول عمده ٔ آنجابرنج و غلات و لبنیات و میوه است . گله داران به ییلاق چهاردانگه می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
رق چشمه
لغتنامه دهخدا
رق چشمه . [ رَ چ ِ م َ / م ِ ] (اِخ ) ده از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان . آب آن از چشمه سار. محصولات عمده ٔ آنجا غلات و لبنیات . صنایع دستی زنان آنجا شال و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
سیاه چشمه
لغتنامه دهخدا
سیاه چشمه . [ چ ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد. دارای 180 تن سکنه . آب آن از چاه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و گله داری . ساکنین از طایفه ٔ کرمی هستند و در چادر سکونت دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
سه چشمه
لغتنامه دهخدا
سه چشمه . [ س ِ چ ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز. دارای 227 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، کنجد و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
سیوق چشمه
لغتنامه دهخدا
سیوق چشمه . [ س ُ چ ِ م َ ](اِخ ) دهی است از دهستان جرکلان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد. دارای 111 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات ، بنشن . شغل اهالی آنجا زراعت و مالداری است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
سیه چشمه
لغتنامه دهخدا
سیه چشمه . [ ی َه ْ چ ِ م َ ] (اِخ ) نام یکی از بخش های سه گانه ٔ شهرستان ماکو. قسمت عمده ٔ بخش کوهستانی است . سلسله جبال ساری چمن از باختر و کوه چرکین از شمال و کوه سکار از خاور و کوه شیوه رش از جنوب این بخش را احاطه نموده اند. قرای مرزی بخش ییلاقی ...
-
سیه چشمه
لغتنامه دهخدا
سیه چشمه . [ ی َه ْ چ ِ م َ ](اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو می باشد و مختصات جغرافیایی آن بشرح زیر است : طول 44 درجه و 22 دقیقه و 15 ثانیه ، عرض 39 درجه و 3 دقیقه و 45 ثانیه و ارتفاع آن از سطح دریا 1843 متر. اختلاف ساعت آن با طهران 2...
-
قلعه چشمه
لغتنامه دهخدا
قلعه چشمه . [ ق َ ع َ چ َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جهانگیر بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز، واقع در 35هزارگزی باختر مسجدسلیمان و 5هزارگزی خاور شوسه ٔ مسجدسلیمان به لالی . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن گرمسیری و مالاریایی است . سکنه ٔ آن 150...
-
قزل چشمه
لغتنامه دهخدا
قزل چشمه . [ ق ِزِ چ ِ م ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است در 30 هزارگزی خاور ساوه . سکنه 24 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
قره چشمه
لغتنامه دهخدا
قره چشمه . [ ق َ رَ چ ِ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان تحت جلگه ٔ بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور واقع در 21 هزارگزی شمال فدیشه . موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 101 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است . راه م...