کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چشمه سار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چشمه سار
/če(a)šmesār/
معنی
۱. زمینی که در آن چشمۀ بسیار باشد؛ چشمهزار.
۲. چشمه: ◻︎ پدید آمد چو مینو مرغزاری / در او چون آب حیوان چشمهساری (نظامی۲: ۱۴۶).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چشمه سار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) 1 - زمینی که در آن چشمه بسیار باشد. 2 - سرچشمه .
-
چشمه سار
لغتنامه دهخدا
چشمه سار. [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) زمینی را گویند که همه جای آن چشمه داشته باشد. (برهان ). بمعنی جائیست که چشمه ٔ بسیار باشد. (انجمن آرا). مرادف چشمه زار. (از آنندراج ). جائی که در آن چشمه های بسیار بود. (ناظم الاطباء). هر جا که چشمه ٔ آب ب...
-
چشمه سار
لغتنامه دهخدا
چشمه سار. [ چ َ م َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از مزارع کوهستان بلوک زرند کرمان است و سیزده خانواده رعیت دارد». (از مرآت البلدان ج 4 ص 234).
-
چشمه سار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) če(a)šmesār ۱. زمینی که در آن چشمۀ بسیار باشد؛ چشمهزار.۲. چشمه: ◻︎ پدید آمد چو مینو مرغزاری / در او چون آب حیوان چشمهساری (نظامی۲: ۱۴۶).
-
چشمه سار
واژهنامه آزاد
جایی که چشمه فراوان باشد
-
واژههای مشابه
-
چشمه چشمه
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.) (ص مر.) سوراخ سوراخ ، خانه خانه ، مشبک .
-
چشمه چشمه
لغتنامه دهخدا
چشمه چشمه . [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) سوراخ سوراخ و متخلخل . (ناظم الاطباء). مشبک و خانه خانه چون لانه ٔ زنبور : یکی کرته هر یک بپوشیده تنگ همه چشمه چشمه بنقش و برنگ . اسدی .همچون خزینه خانه ٔ زنبور خشکسال از باد چشمه چشمه...
-
گل چشمه
لغتنامه دهخدا
گل چشمه . [ گ ُ چ َ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش رامیان شهرستان گرگان واقع در 7هزارگزی رامیان . دارای 45 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
گل چشمه
لغتنامه دهخدا
گل چشمه . [ گ ُ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان تیمور بخش حومه ٔ شهرستان محلات واقع در 28هزارگزی جنوب خاور محلات و در 18هزارگزی جنوب راه شوسه ٔدلیجان به محلات . هوای آن سرد و دارای 220 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات است . شغ...
-
گله چشمه
لغتنامه دهخدا
گله چشمه . [ گ ُ ل َ / ل ِ چ َ م َ / م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد که در 42هزارگزی شمال باختری فریمان واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 44 تن است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، پنبه و شغل اهال...
-
گنده چشمه
لغتنامه دهخدا
گنده چشمه . [ گ َ دَ / دِ چ ِ م ِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در 12 هزارگزی شمال باختری فریمان که در دامنه واقع شده و هوای آن معتدل است و 17 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراع...
-
کت چشمه
لغتنامه دهخدا
کت چشمه . [ ک َ چ َ م َ ] (اِخ ) نام محلی به چهاردانگه در هزار جریب مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو ص 125 بخش انگلیسی و ص 167 ترجمه ٔ آن .)
-
گردنه ٔ چشمه
لغتنامه دهخدا
گردنه ٔ چشمه . [ گ َ دَ ن َ ی ِ چ َ م َ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه قم و سلطان آباد میان صالح آباد و ابراهیم آباد، واقع در 230700گزی تهران .
-
گرمه چشمه
لغتنامه دهخدا
گرمه چشمه . [ گ َ م ِ چ َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش نمین شهرستان اردبیل ، واقع در 22هزارگزی خاور اردبیل و 15هزارگزی راه اردبیل به آستارا. هوای آن معتدل ، دارای 503 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه ٔ سقرچی و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و...