کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چشمسفید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چشمسفید
مترادف و متضاد
۱. بیحیا، بیآرزم، بیشرم
۲. پررو، گستاخ
۳. لجباز، لجوج، یکدنده
۴. حرفنشنو، خودرای، خودسر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چشمسفید
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیحیا، بیآرزم، بیشرم ۲. پررو، گستاخ ۳. لجباز، لجوج، یکدنده ۴. حرفنشنو، خودرای، خودسر
-
واژههای همآوا
-
چشم سفید
لغتنامه دهخدا
چشم سفید. [ چ َ / چ ِ س َ / س ِ ] (ص مرکب ) گستاخ و بی شرم و بی حیا و بی ادب . (ناظم الاطباء). لجوج و پررو و حرف نشنو. چشم سپید و وقیح . || کنایه از چشم کور و نابینا. (آنندراج ). مرادف چشم شکسته و دیده ٔ سفید. (از آنندراج ) : ورق دیده ٔ یعقوب همین مض...
-
چشم سفید
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹چشمسپید› [عامیانه، مجاز] če(a)šmsefid ۱. پررو؛ بیحیا؛ بیشرم.۲. بیادب؛ گستاخ.۳. لجوج.
-
چشم سفید
لهجه و گویش تهرانی
پر رو
-
جستوجو در متن
-
تیا اِسبید
لهجه و گویش بختیاری
tia-esbid چشمسفید، بىحیا.