کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چشش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چشش
/češeš/
معنی
۱. چشیدن.
۲. [مجاز] لذت بردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. چشایی، ذوق، طعم،
۲. مذاق، مزه کردن، چشیدن
۳. التذاذ
دیکشنری
sip
-
جستوجوی دقیق
-
چشش
واژگان مترادف و متضاد
۱. چشایی، ذوق، طعم، ۲. مذاق، مزه کردن، چشیدن ۳. التذاذ
-
چشش
لغتنامه دهخدا
چشش . [ چ َ ش ِ ] (اِمص ) چشیدن . (ناظم الاطباء). عمل چشیدن . مزه کردن . آزمودن طعم چیزی . || (اِ) ذائقه و طعم . (ناظم الاطباء). ذوق . (ربنجنی ). چشائی . چشایی : پارسی گوییم ، یعنی این کشش زان طرف آمد که آمد آن چشش . مولوی .رجوع به چشایی شود.
-
چشش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) češeš ۱. چشیدن.۲. [مجاز] لذت بردن.
-
چشش
دیکشنری فارسی به عربی
رشفة
-
جستوجو در متن
-
مزمزه
واژگان مترادف و متضاد
چشیدن، چشش
-
چشایی
واژگان مترادف و متضاد
چشش، ذایقه، ذوق ≠ بویایی
-
بویش
واژگان مترادف و متضاد
۱. استشمام ۲. بوییدن ≠ چشش، چشیدن
-
چشایی
لغتنامه دهخدا
چشایی . [ چ َ / چ ِ] (حامص ، اِ) حس ذائقه . ذائقه . ذوق . چشش . مذاق . حس ذوق . حس آزمودن طعم و مزه ٔ چیزی . رجوع به چشش شود.
-
طعم
واژگان مترادف و متضاد
۱. چاشنی، مزه ۲. چشایی، چشش، ۳. ذائقه، مذاق،
-
چشیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خوردن، مزه کردن، مزیدن ۲. ذوق ۳. چشش ۴. آزمودن، تجربه کردن ۵. احساس کردن، درک کردن، دریافتن، لمس کردن
-
مذاق
واژگان مترادف و متضاد
۱. چشش، کام، دهان ۲. چشیدن ۳. ذایقه، طعم، مزه ۴. ذوق، سلیقه
-
مزیدگی
لغتنامه دهخدا
مزیدگی . [ م َ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و کیفیت مزیدن . چشش . || کیفیت مزیده .
-
رشفة
دیکشنری عربی به فارسی
جرعه , چشش , مزمزه , خرده خرده نوشي , مزمزه کردن , خرد خرد اشاميدن , چشيدن
-
sips
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیر می خورد، جرعه، چشش، مزمزه کردن، چشیدن، خرده خرده نوشیدن، خرد خرد اشامیدن