کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چسپانده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چسپانده
لغتنامه دهخدا
چسپانده . [ چ َ دَ / دِ ] (ن مف ) دو و یا چند چیز بهم ملصق کرده . (ناظم الاطباء). دوسانده . دو چیز بهم چسبیده . دو یا چند چیز بوسیله ٔ چسپ یا غیر آن بهم ملصق شده . || (اِ) دو کاغذ با هم ملتصق که بکار مشق آید و در هندوستان آنرا «وصلی » خوانند، و آن من...
-
جستوجو در متن
-
چسپانیده
لغتنامه دهخدا
چسپانیده . [ چ َ دَ / دِ ] (ن مف ) چسپانده . چسپانیده .دوسانیده . ملصق . رجوع به چسپانده و چسپانیدن شود.
-
چسبانده
لغتنامه دهخدا
چسبانده . [ چ َ دَ / دِ ] (ن مف ) رجوع به چسب و چسپ و چسپانده شود.
-
ترسل
لغتنامه دهخدا
ترسل . [ ت َ رَس ْ س ُ ] (ع مص ) به آهستگی خواندن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). آهسته و پیدا خواندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به آهستگی سخن گفتن .(از اقرب الموارد). || آهستگی و گرانباری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)....