کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چسب پیوند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
glue sniffing
مصرف مشامی چسب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] استنشاق بخار چسب برای کسب لذت متـ . چسبمشامی
-
bioadhesive polymer
بسپار زیستچسب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، علوم دارویی، مهندسی بسپار] مادۀ بسپاری طبیعی که توانایی اتصال به سطح بافتهای زنده را دارد متـ . بسپار زیچسب
-
water-based adhesive, water-born adhesive
چسب آبپایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، علوم و فنّاوری غذا، مهندسی بسپار] چسبی که مادۀ چسبندۀ آن در آب حل شده باشد
-
sweat patch
چسب الکلسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] چسبی که ازطریق جذب عرق پوست، مقدار الکل موجود در آن را میسنجد
-
packaging adhesive
چسب بستهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] چسبی که در بستهبندی انواع محصولات و فراوردههای غذایی از آن استفاده میشود
-
protein-based adhesive
چسب پروتئینپایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] چسبی که بخش اعظم آن پروتئینی است
-
atheroma, atherosis, atheromatous degeneration
چسبرگتود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] تودهای از پژکهای چربیدار بر روی داخلیترین لایۀ سرخرگ
-
starch-based adhesive
چسب نشاستهپایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] چسبی که بخش اعظم آن نشاستهای است
-
بسپار زیچسب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، علوم دارویی، مهندسی بسپار] ← بسپار زیستچسب
-
چسب زدن به
دیکشنری فارسی به عربی
معجون
-
تر و چسب
فرهنگ گنجواژه
فرز.
-
جستوجو در متن
-
پیوند
لغتنامه دهخدا
پیوند. [ پ َ / پ ِ وَ ] (اِ) عمل فرو بردن پوست درختی در درخت دیگر یا وصل کردن شاخه و یا جزئی از شاخه ٔ درختی بدرخت دیگر تا درخت دوم بار دهد یا بار نیکوتر دهد و یا باری چون بار درخت نخستین دهد. وآن را انواع و اقسام است چون : پیوند اسکنه . پیوند بدنی ....
-
پیوند بدنی
لغتنامه دهخدا
پیوند بدنی . [ پ َ / پ ِ وَ دِ ب َ دَ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) نوعی پیوند و آن بیشتر در مرکبات و مو بکار رود و چنان باشد که قسمتی از پوست شاخه ٔ پایه را با مقداری چوب ببرند و دو موضع بریده شده را بر وی هم گذارند و با چسب و نخ پشم بیکدیگر بندند تا جوش...