کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چسبناکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
stickiness
چسبناکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خاصیت مادۀ غذاییای که در هنگام جویدن به کام دهان و دندانها میچسبد
-
چسبناکی
لغتنامه دهخدا
چسبناکی . [چ َ ] (حامص مرکب ) رجوع بچسب و چسپ و چسپناکی شود.
-
جستوجو در متن
-
viscidities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسبندگی، چسبناکی
-
viscosities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویسکوزیته ها، چسبناکی، ناروانی
-
viscosity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویسکوزیته، چسبناکی، ناروانی
-
مخاط
واژهنامه آزاد
مادۀ لزج و چسبناکی که حفره های داخلی بعضی اندام های بدن را می پوشاند. || مخاط دهان و بینی:ماده چسبناکی که آلودگی های هوا را جذب و مانع ورود میکروب ها به بدن می شود.
-
نوچ
فرهنگ فارسی معین
(ص .) (عا.) 1 - چسبناک ، چسبناکی ناشی از شیرینی . 2 - کاج .
-
لزجی
لغتنامه دهخدا
لزجی . [ ل َ زِ ] (حامص ) لزوجت . چسبناکی . رجوع به لزوجت شود.
-
چکنه
واژهنامه آزاد
(ص) (عا) (چ ِ ک ِ) چسبناک، چسبناکی که بر اثر تماس با شیرینی ایجاد می شود، نوچ
-
dusting agent
گَرد 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار-لاستیک] 1. پودری که بر سطح مادۀ چسبناک میزنند تا چسبندگی آن را از بین ببرند 2. مادهای که از چسبناکی سطحی لاستیک پختنشده میکاهد
-
نوچی
لغتنامه دهخدا
نوچی . (حامص ) چسبندگی . لزوجت . (یادداشت مؤلف ). چسبناکی . صفت نوچ . رجوع به نوچ شود.
-
قیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] qir مادۀ غلیظ، سیاهرنگ، و چسبناکی که از نفت گرفته میشود و در ساخت آسفالت و عایقکاری بام ساختمانها به کار میرود.
-
binder
پیونده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] رزین یا مادۀ چسبناکی که از آن برای نگه داشتن ذرات در کنار هم و ایجاد یکنواختی و استحکام مکانیکی و پیوند آنها به سطح استفاده میشود
-
چفسندگی
لغتنامه دهخدا
چفسندگی . [ چ َ س َ دَ / دِ ] (حامص ) چسبندگی . دوسندگی . چسبناکی . و رجوع به چفس شود.