کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چریدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
چُرّیدَن
لهجه و گویش بختیاری
čorridan ادرار کردن.
-
جستوجو در متن
-
چریدنی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ča(e)ridani ۱. قابل چریدن؛ درخور چریدن.۲. ویژگی علفزاری که گیاههای آن قابل چریدن باشد.
-
pasturing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرغداری، چریدن، چراندن، چرانیدن، چریدن در، تغذیه کردن
-
چریدنی
لغتنامه دهخدا
چریدنی . [ چ َ دَ ] (ص لیاقت ) (از چریدن + ی لیاقت ) گیاه و علفی که لایق و قابل چریدن باشد. (ناظم الاطباء). سبزه و گیاهی که چریدن را شاید. رجوع به چریدن و چراندنی شود.
-
همپراش
واژهنامه آزاد
با هم چریدن
-
browsed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرور کرد، چریدن
-
browses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرور می کند، چریدن
-
browsing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرور کردن، چریدن
-
اعنام
لغتنامه دهخدا
اعنام . [ اِ ] (ع مص ) چریدن ستور درخت عنم را. (ناظم الاطباء). چریدن ستور عنم را. (آنندراج ). چریدن چارپایان درخت عنم را. (از اقرب الموارد).
-
چرا
واژگان مترادف و متضاد
۱. چریدن ۲. علفچری
-
چرا
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِمص .) چریدن .
-
چارگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مقلوبِ چراگاه] [قدیمی] čārgāh جای چریدن حیوانات علفخوار.
-
چاقنده
لغتنامه دهخدا
چاقنده . [ ق ِ دَ ] (ترکی ، اِ) هنگام چریدن . در وقت چریدن . در وقت چرا. (آنندراج ) (غیاث ).
-
pasture
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرتع، علفزار، چرا گاه، گیاه و علق قصیل، چریدن، چراندن، چرانیدن، چریدن در، تغذیه کردن