کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرکینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چرکینی
مترادف و متضاد
پلیدی، دناست، کثافت ≠ پاکیزگی
دیکشنری
smirch
-
جستوجوی دقیق
-
چرکینی
واژگان مترادف و متضاد
پلیدی، دناست، کثافت ≠ پاکیزگی
-
چرکینی
لغتنامه دهخدا
چرکینی . [ چ ِ ] (حامص مرکب ) کثافت و ناپاکی . || بددلی و تکدر. (ناظم الاطباء). دل چرکینی . دل افسردگی . صاف نبودن دل نسبت به کسی یا امری .
-
جستوجو در متن
-
دناست
واژگان مترادف و متضاد
پلیدی، چرکینی، کثافت
-
شوخگنی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹شوخگینی› [قدیمی] šuxgeni چرکینی؛ چرکآلودگی.
-
چرکنی
لغتنامه دهخدا
چرکنی . [ چ ِ ک ِ ] (حامص مرکب ) چرکینی . شوخگنی . شوخگینی . دنسی . چرگنی . ریمناکی . آلودگی . ناپاکی . آلایشناکی . رجوع به چرکن و چرگنی و چرکینی و چرگینی شود.
-
ناپاکی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) nāpāki ۱. چرکینی؛ آلودگی.۲. [مجاز] بدکاری.۳. [مجاز] همراه با شهوت.
-
ناپاکی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیعفتی، پلیدی، فجور، فسق، نانجیبی ۲. آلودگی، غش ۳. چرکینی، دناست ۴. احتلام، جنابت ≠ پاکی
-
پلیدی
واژگان مترادف و متضاد
آلودگی، چرک، چرکینی، خباثت، خبث، ریم، غایط، گه، مدفوع، ناپاکی، ناپاکی، نجاست، نجسی، نجسی ≠ پاکیزگی، طهارت
-
هیه
لغتنامه دهخدا
هیه . [ هََ ی ْه ْ ] (ع ص ) آنکه دور دارند او را و یکسو کنند جهت چرکینی جامه ٔ وی . (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
تدنیس
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) شوخگین کردن ، به چرک آلودن ، ریمناک کردن . 2 - (اِمص .) شوخگینی ، چرکینی ؛ ج . تدنیسات .
-
لیچ
لغتنامه دهخدا
لیچ . (اِ) لچ . حالتی از ریمناکی و چرکینی جراحت . و رجوع به لیچ افتادن و لچ افتادن شود.
-
ریزاب
لغتنامه دهخدا
ریزاب . (اِ مرکب ) ریزآب . آب چرکینی که از حمامها و از شستشوی جاری می شود. (ناظم الاطباء). رافد. رافده . ساعده . ریجاب . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مترادفات کلمه شود.
-
ناصافی
لغتنامه دهخدا
ناصافی . (حامص مرکب ) ناصاف بودن . مصفا نبودن . زلال نبودن . || پاک و تمیز نبودن . چرکینی . آلودگی . || صاف و مستقیم نبودن . کج و معوج بودن . ناهمواری .
-
کثافت
لغتنامه دهخدا
کثافت . [ ک َ / ک ِ ف َ ] (از ع ، اِمص ) کثافة. || (در تداول فارسی زبانان ) چرکینی . پژوینی . (ناظم الاطباء). عدم نظافت . (ناظم الاطباء). شوخگنی . || پلیدی . نجاست . مقابل نظافت . (فرهنگ فارسی معین ).