کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چرکه
واژهنامه آزاد
چَرکه؛ چادر، خیمه. برابر zelt در آلمانی (فرهنگ شاهنامۀ ولف).
-
جستوجو در متن
-
غران
لغتنامه دهخدا
غران . [ غ ُ / غ ُرْ را ] (نف ، ق ) بانگ و فریادکنان ، و آواز گران و مهیب برآرنده . (آنندراج ). شورکننده و آواز گران و مهیب برآرنده . (غیاث اللغات ). غرنده . صداکننده . (لغت شاهنامه ص 199) : چو تیغت کند کار بر چرکه تنگ درآید به دم لابه غران پلنگ . نو...