کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چروک خوردگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چین و چروک خوردن
دیکشنری فارسی به عربی
تجعيدة
-
چَنگ و چُروک
فرهنگ گنجواژه
مچاله.
-
چین و چروک
فرهنگ گنجواژه
کیس، چین و شکن، پر چین و چروک.
-
جستوجو در متن
-
shrinkages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انقباض، چروک، چروک خوردگی، اب رفتگی
-
shrinkage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انقباض، چروک، چروک خوردگی، اب رفتگی
-
rugosity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رگبار، چروک خوردگی، چین چین، چین و چروک
-
rugosities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تردیدها، چروک خوردگی، چین چین، چین و چروک
-
rugae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راگا، پیچ و خم، چین و چروک، تاب خوردگی
-
wrinkles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چین و چروک، چروک، چین، چین خوردگی، اژنگ، چین و چروک خوردن، چروکیده شدن، چروکیدن، چین دادن
-
چین خوردگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) činxordegi ۱. چروک داشتن و ناهموار بودن سطح چیزی.۲. (زمینشناسی) ناهمواریهایی که در اثر فشار و تغییرات طبیعی در سطح زمین بهوجود آمده است.
-
کیس
لغتنامه دهخدا
کیس . (اِ) چین و شکنج را گویند. (برهان ) (آنندراج ). چین و تاه و شکنج . (ناظم الاطباء). چین . شکنج . چروک (پوست و پارچه و غیره ). (فرهنگ فارسی معین ). نورد. چین . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- کیس افتادن در جامه ؛ چین و چروک پیدا کردن . رجوع به ت...
-
انجوخ
لغتنامه دهخدا
انجوخ . [ اَ ] (اِ) چین گرفتن بود روی و تن را و آنچه بدین ماند. (لغت فرس اسدی چ عباس اقبال ص 75). شکن و چین باشد که در روی و تن و پوست و غیر آن افتد. (صحاح الفرس ). چین و شکن روی و اندام باشد از غایت پیری یا بسبب دیگر. (برهان قاطع) (از آنندراج ). چین...