کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرنگیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چرنگیدن
لغتنامه دهخدا
چرنگیدن . [ چ ِ رِ دَ ] (مص جعلی ) آواز صدا کردن گرز و مانند آن باشد بسبب زدن آن بر جایی . (برهان ) (آنندراج ). آواز و صدای چرنگ کردن . (ناظم الاطباء). صدا برآمدن از گرز و امثال آن ، هنگام بکار بردنش در نبرد. جرنگیدن : چرنگیدن گرزه ٔ گاوچهرتو گفتی هم...
-
چرنگیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] čarangidan =جرنگیدن
-
جستوجو در متن
-
چرنگ
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارع چرنگیدن) čarang ۱. = چرنگیدن۲. (اسم صوت) [قدیمی] = جرنگ
-
بی سر
لغتنامه دهخدا
بی سر. [ س َ ] (ص مرکب ) (از: بی + سر) آنکه سر ندارد. آنچه سر ندارد. بی رأس . تن بدون سر : بیابان بکردار جیحون ز خون یکی بی سر و دیگری سرنگون . فردوسی .ز بس کشته و خسته شد جوی خون یکی بی سر و دیگری سرنگون . فردوسی .بگریند مر دوده و میهنم که بی سر بب...
-
درای
لغتنامه دهخدا
درای . [ دَ ] (اِ) درا. زنگ و جرس . (برهان ). جرس . (از دهار) (جهانگیری ) (از منتهی الارب ). زنگی که بر گردن شتر بندند. (اوبهی ). جرس و آنچه به گردن شتر بندند. (شرفنامه ٔ منیری ). زنگ و جرس ، و آن چیزی است که به گردن شتر و استر و اسب سرهنگ قافله بندن...