کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرم گور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چرم بر شدن
لغتنامه دهخدا
چرم بر شدن . [ چ َ ب ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مجروح و زخمی شدن خر و استر و اسب از رانکی و جز آن .
-
چرم یا پارچه مندرس
دیکشنری فارسی به عربی
نفوذ
-
نوعی چرم نرم
دیکشنری فارسی به عربی
بن
-
چرم زرد خوابدار
دیکشنری فارسی به عربی
اصفر داکن
-
از چرم گاومیش
دیکشنری فارسی به عربی
اصفر داکن
-
چرم گذاشتن به
دیکشنری فارسی به عربی
جلد
-
چرم مخمل نما
دیکشنری فارسی به عربی
جلد مدبوغ
-
مث چرم بلغار
لهجه و گویش تهرانی
خیلی سفت
-
مث چرم گُو
لهجه و گویش تهرانی
گوشتی که خوب نپخته
-
پوست و چرم
فرهنگ گنجواژه
کالاهای چرمی.
-
براق سازی چرم و پارچه
واژهنامه آزاد
گؤنوپارللاتما:به زبان آزری
-
جستوجو در متن
-
مادیان
لغتنامه دهخدا
مادیان . (اِ) لفظمفرد است ، جمع نیست ، بمعنی یک اسپ ماده و حاجت به الحاق لفظ اسپ ندارد پس اسپ مادیان گفتن خطا باشد و ماده ٔ دیگر حیوان را مادیان نمی گویند. خاص ماده اسپ را گویند. ظاهر همین است که مادیان تمام یک لفظ است ومی تواند که مزید علیه ماد بود ...
-
ژیان
لغتنامه دهخدا
ژیان . (ص ) خشم آلود بود چون شیر و دد و دام و آنچه بدین ماند. (لغت نامه ٔ اسدی ). ددان تند را خوانند. سباع درنده ٔ جنگی . خشم آلود بود چون دد و پیل و اژدها و مانند اینها. تند (در ددان ). (نسخه ای از لغت نامه ٔ اسدی ). خشمین . خشمگین . خشم آلود. خشم آ...
-
گاهی
لغتنامه دهخدا
گاهی . (ق ) زمانی . وقتی . در بعض ازمنه . پس از مدتی طویل بعض وقتها. احیاناً : شبان تاری بیدار چاکر از غم عشق گهی بگرید و گاهی بریش برفوزد. طیّان .گاهی چو گوسفندان در غول جای من گاهی چو غول گردبیابان دوان دوان . ابوشکور.به آب اندرافکند شاه دلیرسرش گه...
-
نشگرده
لغتنامه دهخدا
نشگرده . [ ن ِ گ ِ دَ / دِ ] (اِ) آلتی است آهنی که بدان کفشدوزان چرم را قطع کنند و به هندی راپی گویند. (غیاث اللغات ). افزاری است صحافان و کفشدوزان و سراجان را که بدان پوست را ببرند و بتراشند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرا). و آن را شفره نیز گوی...