کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرم کمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چرم گیله
لغتنامه دهخدا
چرم گیله . [ چ َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) قسمی درخت جنگلی از تیره ٔ درختان گیلاس ، گوجه و آلبالو، از نوع «پرونوس » و از گونه ٔ «لوروسراسوس » که در آستارا بدین نام خوانده میشود. (از جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 240). جل ، در لهجه ٔ نور و مازندران . جلی ، ...
-
چرم لیوه
لغتنامه دهخدا
چرم لیوه . [ چ َ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) در طالش ، چرم گیله را نامند. نامی که در طوالش به جل که نوعی درخت جنگلی است دهند. رجوع به چرم گیله و جل شود.
-
چرم نشین
لغتنامه دهخدا
چرم نشین . [ چ َ ن ِ ] (نف مرکب )چرم نشیننده . آنکه در پوست حیوانات رود : آن چرم نشین چرم شیران بددل کن جمله ٔ دلیران . نظامی .رجوع به چرم شود.
-
چرم گیله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] čarmegile = غارگیلاسی
-
چرم لیوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] čarmelive =غارگیلاسی
-
چرم گاومیش
دیکشنری فارسی به عربی
اصفر داکن
-
چرم جیر
دیکشنری فارسی به عربی
جلد مدبوغ
-
چرم بزغاله
دیکشنری فارسی به عربی
طفل
-
چرم گوساله
دیکشنری فارسی به عربی
عجل
-
خیساندن (چرم)
دیکشنری فارسی به عربی
اهدا
-
چرم گوسفند
دیکشنری فارسی به عربی
خروف
-
چرم بلغار
لهجه و گویش تهرانی
چرم خیلی سفت
-
چرم میا
واژهنامه آزاد
(لری؛ شازند اراک) دستشویی دارم، ادرار دارم.
-
چرم در
واژهنامه آزاد
از القاب پهلوانان دوره صفوی که شغل اصلی پهلوان را می رساند.
-
چرم بر شدن
لغتنامه دهخدا
چرم بر شدن . [ چ َ ب ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مجروح و زخمی شدن خر و استر و اسب از رانکی و جز آن .