کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چرمی
/čarmi/
معنی
ویژگی هرچیزی که از چرم دوخته یا ساخته شده باشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
buff, leather, leathery
-
جستوجوی دقیق
-
چرمی
لغتنامه دهخدا
چرمی . [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان وردیمه سورتیجی ، بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری که در 23هزارگزی شمال کیاسر واقع است . کوهستانی ، معتدل و مرطوب است و 50 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رودخانه ٔ ارم ، محصولش برنج ، غلات و ارزن ، شغل اهالی زراعت و گله دا...
-
چرمی
لغتنامه دهخدا
چرمی . [ چ َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از قلعه جات چناران زعفرانلوی خراسان است که ده خانوار سکنه دارد و زراعتش از آب قنات مشروب میشود». (از مرآت البلدان ج 4 ص 222). دهی از دهستان چناران بخش حومه ٔ شهرستان مشهد که در 59هزارگزی شمال مشهد واقع...
-
چرمی
لغتنامه دهخدا
چرمی . [ چ َ ] (ص نسبی ) منسوب به چرم . (ناظم الاطباء).آنچه از چرم سازند. چرمین . چرمینه . از چرم . جنس ساخته شده از چرم . رجوع به چرم و چرمین و چرمینه شود.
-
چرمی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به چرم) ‹چرمین، چرمینه› čarmi ویژگی هرچیزی که از چرم دوخته یا ساخته شده باشد.
-
چرمی
دیکشنری فارسی به عربی
جلدي
-
واژههای مشابه
-
صندلی چرمی
لغتنامه دهخدا
صندلی چرمی . [ ص َ دَ ی ِ چ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صندلیی که روکش آن از چرم است .
-
leather rot
پوسیدگی چرمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی بیماری ناشی از گونههای مختلف فیتوفتورا (Phytophthora) که در نتیجۀ آن قسمتهای آلودۀ روی میوه بیرنگ و روی آنها لکههایی به رنگهای نیلی تا ارغوانی با بافتی چرممانند ایجاد میشود
-
گیوه چرمی
لغتنامه دهخدا
گیوه چرمی . [ گی وَ چ َ] (اِخ ) تیره ای از ایل طیبی از شعبه ٔ لیراوی (از ایلات کوه گیلویه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 89).
-
بند چرمی
دیکشنری فارسی به عربی
جلد
-
قیش چرمی
دیکشنری فارسی به عربی
جلد
-
چرمی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
جلد
-
واشر چرمی
دیکشنری فارسی به عربی
حشية
-
کیسه چرمی
دیکشنری فارسی به عربی
حقيبة
-
چماق یا شلا ق چرمی
دیکشنری فارسی به عربی
بلاک جاک