کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرمدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چرمدان
/čar[a]mdān/
معنی
۱. کیسۀ چرمی؛ کیسۀ پوستی؛ چنته.
۲. کیسهای که در آن پول میریختند و به کمر میبستند؛ همیان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چرمدان
لغتنامه دهخدا
چرمدان . [ چ َ رَ ] (اِ) دولمیان چرمی را گویند، یعنی کیسه ای که از پوست دوزند. (برهان ). کیسه ای باشد که از پوست سازند و آنرا دولمیان نیز گویند. (جهانگیری ). کیسه ٔ چرمی را گویند، یعنی کیسه ای که از پوست دوزند و در آن زر و سیم کنند. (انجمن آرا) (آنند...
-
چرمدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹حُرُمدان، خُرَمدان› [قدیمی] čar[a]mdān ۱. کیسۀ چرمی؛ کیسۀ پوستی؛ چنته.۲. کیسهای که در آن پول میریختند و به کمر میبستند؛ همیان.
-
جستوجو در متن
-
حرمدان
لغتنامه دهخدا
حرمدان . [ ح َ رَ ] (اِ مرکب ) دولمیان چرمی . کیسه ای که از پوست دوزند. این کلمه در برهان و غیاث و جز آن «چرمدان » ضبط شده است . رجوع به چرمدان شود : به حرامی چو شحنه شد خندان به حرمدان فروبرد دندان .اوحدی .
-
حرمدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: چرمدان] [قدیمی] horomdān کیسهای چرمی که در آن زر و سیم ریخته و بهکمر میبستند؛ چنته؛ همیان؛ خرمدان و چرمدان.
-
جامدان
لغتنامه دهخدا
جامدان . [ م َ ] (اِ مرکب ) مرکب از جامه (رخت ) و دان . یعنی جای جامه . خانه ای را گویند که رخوت پوشیدنی و غیرپوشیدنی از دوخته و نادوخته در آن بگذارند. (جهانگیری ). جعبه ای است که جامه در آن نهند و به اعتبار مظروف بدین نام خوانده شده است . (شعوری ) :...
-
دان
لغتنامه دهخدا
دان . (اِ) در آخر کلمه معنی ظرفیت بخشد. (برهان ). جای هر چیز. در کلمات مرکبه افاده ٔ معنی ظرفیت کند و هرچه بدان مضاف شود افاده کند که ظرف آن چیز بود. جای و مکان و ظرف (در کلمات مرکبه ). ترکیبات ذیل از جمله شواهد آن است که به ترتیب الفباء مرتب داشته ا...