کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چرغ
/čarq/
معنی
پرندهای شکاری شبیه باز، بهاندازۀ کلاغ، خاکستری رنگ، با لکههای سیاه وسفید: ◻︎ سپاه انجمن کرد بر مای و مرغ / سیه گشت خورشید چون پرّ چرغ (فردوسی: ۷/۲۳۸).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چرغ
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِ.) پرنده ای است شکاری از نوع باز و به اندازة کلاغ با رنگ خاکستری و لکه های سیاه و سفید.
-
چرغ
لغتنامه دهخدا
چرغ . [ چ َ ] (اِ) جانوریست شکاری مشهور و معروف ، از جنس سیاه چشم ، و عربی آن «صقر» است . (برهان ). نام جانوریست پرنده که شکاریی است مشهور. (جهانگیری ). مرغی است شکاری . (انجمن آرا) (آنندراج ). پرنده ٔ شکاری از جنس سیاه چشم و «صقر» معرب آنست . (ناظم ...
-
چرغ
لغتنامه دهخدا
چرغ . [ چ َ ] (اِخ ) قریه ٔ بزرگی نزدیک بخارا که عده ای از دانشمندان بدانجا منسوبند. صاحب معجم البلدان ذیل لغت «شرغ » نویسد: «وهو تعریب «چرغ » و هی قریة کبیرة قرب بخارا ینسب الیها قوم من اهل العلم قدیماً و جدیداً». (معجم البلدان ) : دیگر شخصی بود از ...
-
چرغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چرخ› (زیستشناسی) [قدیمی] čarq پرندهای شکاری شبیه باز، بهاندازۀ کلاغ، خاکستری رنگ، با لکههای سیاه وسفید: ◻︎ سپاه انجمن کرد بر مای و مرغ / سیه گشت خورشید چون پرّ چرغ (فردوسی: ۷/۲۳۸).
-
واژههای مشابه
-
چَرغ،چرخ
لهجه و گویش تهرانی
پرنده ای شکاری
-
مُرغ و چُرغ
فرهنگ گنجواژه
مرغ و ماکیان.
-
جستوجو در متن
-
چرخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] čarx = چرغ
-
صقر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] saqr = چرغ
-
چرغدار
لغتنامه دهخدا
چرغدار. [ چ َ ] (نف مرکب ) دارنده ٔ چرغ . صَقّار. (مهذب الاسماء). آنکه چرغ و باز را هنگام شکار بدست گیرد. رجوع به چرغ شود.
-
سیذقان
لغتنامه دهخدا
سیذقان . [ س َ ذَ / ذُ ] (ع اِ) چرغ . (منتهی الارب ). نوعی از چرغ . (ناظم الاطباء).
-
کرشفت
لغتنامه دهخدا
کرشفت . [ ] (اِ) چرخ . صقر. قسمی مرغ شکاری . (فرهنگ ایران باستان پورداود ص 298). چرغ . رجوع به چرغ و صقر شود.
-
غقغقة
لغتنامه دهخدا
غقغقة. [ غ َ غ َ ق َ ] (ع مص ) بانگ کردن چرغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانگ چرغ . (مهذب الاسماء). بانگ کردن غراب . (اقرب الموارد).
-
سودق
لغتنامه دهخدا
سودق . [ س َ دَ ] (ع اِ) چرغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صقر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). باشه . چرغ . (دهار). || دست بند و دست برنجن . (ناظم الاطباء). رجوع به سوذانق ، سوذق و سوذنیق شود.