کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرخ غدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نیم چرخ
لغتنامه دهخدا
نیم چرخ . [ چ َ ] (اِ مرکب ) نوعی از کمان . (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان قاطع). کمان تخش . (انجمن آرا) (برهان قاطع) (رشیدی ) (جهانگیری ) : وزن کمان بلندترین ششصد من نهاده اند و مر آن را کشکنجیر خوانده اند و آن مر قلعه ها را بوده فروترین یک من بود و ...
-
هفت چرخ
لغتنامه دهخدا
هفت چرخ . [ هََ چ َ ] (اِ مرکب ) هفت فلک . هفت آسمان . هفت خراس : تسبیح هفت چرخ شنودستی گر نیست گشته گوش ضمیرت کر. ناصرخسرو.نوبر باغ هفت چرخ کهن دره ٔ تاج عقل و تاج سخن . نظامی .برون جسته از کنده ٔ چاربندفرس رانده برهفت چرخ بلند. نظامی .شش جهت بر قبا...
-
هندوی چرخ
لغتنامه دهخدا
هندوی چرخ . [ هَِ ی ِ چ َ ] (اِخ ) کوکب زحل . هندوی پیر. (برهان ). هندوی هفتم چرخ . هندوی باریک بین . رجوع به این مدخل ها شود.
-
wheel web, wheel plate
جان چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قسمت اتصال بینِتوپی و طوقۀ چرخ در چرخهای یکتکه
-
wheel hub
توپی چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بخش مرکزی چرخ که محور در آن نصب میشود
-
rolling cargo
چرخبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] باری که بر روی وسیلۀ نقلیۀ چرخدار قرار میگیرد و به داخل کشتی برده میشود
-
drayage
چرخبَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] بردن بار از یک وسیلۀ حمل بهوسیلۀ دیگر از یک بنگاه باربری به بنگاه دیگر در مسافت کوتاه
-
flat wheel
چرخ پَـخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] چرخی که براثر قفل شدن در هنگام ترمز کردن و کشیده شدن بر روی ریل، بخشی از رویۀ آن ساییده باشد
-
circumpolar whirl
چرخ پیراقطبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← تاوۀ قطبی
-
tail wheel, tail landing gear
چرخ دُم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] چرخی که در انتهای بدنه و عقبتر از ارابۀ فرود اصلی قرار دارد و دُم را بر روی زمین نگه میدارد
-
nose wheel
چرخ دماغه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] چرخی که در جلوی بدنه و جلوتر از ارابۀ فرود اصلی قرار دارد و دماغه را بر روی زمین نگه میدارد
-
Parulidae
چرخریسکیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] تیرهای از راستۀ گنجشکسانان با بدن دوکیشکل و پاهای نسبتاً کوتاه و پرهای قهوهای تیره تا روشن
-
cycloid
چرخزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مکان هندسی نقطهای ثابت بر روی محیط یک دایره، وقتی آن دایره در طول خط راستی میغلتد، بدون آنکه بلغزد
-
cyclosis
چرخزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] حرکت چرخشی جریانهای میانیاختهای
-
skater 1, roller skater
چرخسُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] فردی که به چرخسُری میپردازد