کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرخ زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چرخ زدن
معنی
( ~. زَ دَ) 1 - چرخیدن ، گشتن . 2 - آوارگی ، سرگشتگی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
circle, revolve, reel, waltz, wheel
-
جستوجوی دقیق
-
چرخ زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) 1 - چرخیدن ، گشتن . 2 - آوارگی ، سرگشتگی .
-
چرخ زدن
لغتنامه دهخدا
چرخ زدن . [ چ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) بمعنی حرکت دوریست . (آنندراج ). گرد گردیدن . بدور خویش گشتن چون سنگ آسیا. مانند گردباد بگرد خویش گردیدن . دور زدن . به دور خود یا بدور چیزی گشتن . به گرد خود گشتن : هست به پیرامنش طوف کنان آسمان آری بر گرد قطب چرخ ز...
-
چرخ زدن
دیکشنری فارسی به عربی
دائري , دوامة
-
چرخ زدن
لهجه و گویش تهرانی
گشت زدن،گردیدن
-
واژههای مشابه
-
کحلی چرخ
لغتنامه دهخدا
کحلی چرخ . [ ک ُ چ َ ] (اِ مرکب ) آسمان کبودفام . فلک نیلگون . || کنایه از آسمان اول است . (برهان ) (آنندراج ). آسمان اول . (ناظم الاطباء). || سیاهی آسمان . (برهان ) (آنندراج ). تاریکی آسمان . (ناظم الاطباء). || سیاهی شب . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم ا...
-
گلگون چرخ
لغتنامه دهخدا
گلگون چرخ . [ گ ُ ن ِ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان . (برهان ) (آنندراج ). || کنایه است از خورشید : زآن رخش جوزا پاردم چون جوزهر بربسته دم گلگون چرخ افکنده سم شبرنگ هرا ریخته .خاقانی (دیوان چ سجادی ص 380).
-
گلگونه ٔ چرخ
لغتنامه دهخدا
گلگونه ٔ چرخ . [ گ ُ ن َ / ن ِ ی ِ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سرخی آسمان پس از غروب آفتاب . (ناظم الاطباء).
-
کلاوه ٔ چرخ
لغتنامه دهخدا
کلاوه ٔ چرخ . [ ک َ وَ / وِ ی ِ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) منطقة البروج . (ناظم الاطباء). بمعنی کمربند چرخ که عربان منطقه خوانند. (برهان ) (آنندراج ). || کنایه از گردش چرخ هم هست . (برهان ) (آنندراج ). گردش چرخ . (ناظم الاطباء).
-
گردنای چرخ
لغتنامه دهخدا
گردنای چرخ . [ گ َ ی ِ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آسمان . (برهان ) (آنندراج ) : پاکا منزها تو نهادی به امرخویش در گردنای چرخ سکون و بقای خویش .خاقانی .
-
گرده ٔ چرخ
لغتنامه دهخدا
گرده ٔ چرخ . [ گ ِ دَ / دِ ی ِ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). || ماه را نیز گویند. (برهان ).
-
wheel flange
لبۀ چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قسمت بیرونآمدۀ چرخ که هدایت حرکت قطار را بر روی ریل بر عهده دارد
-
wheelskate
لغزانۀ چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] وسیلهای که در هنگام قفلشدگی یک چرخ واگن یا لوکوموتیو باعث حرکت لغزشی روان آن بر روی ریل حرکتی میشود
-
wheel slip
لغزش چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] لغزش ناشی از اختلاف میان سرعت انتقالی و سرعت محیطی چرخ که به علت اعمال توان اضافی به چرخ ـ محور صورت میگیرد
-
wheel bore
محورگاه چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سوراخی در مرکز توپی چرخ که برای نصب چرخ بر روی محور با ابعاد دقیق ماشینکاری میشود