کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرخ اندازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
skate 1, roller skate
چرخسُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کفش مخصوص چرخسُری که دارای چهار چرخ است
-
skating1, roller skating
چرخسُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزشی که در آن ورزشکار با استفاده از چرخسُره حرکت میکند
-
control wheel
چرخ فرمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] فرمانی دستی در اتاقک خلبان که با آن میتوان سکان افقی و شهپرها را حرکت داد و هواپیما را هدایت کرد
-
hollow-worn wheel
چرخ گود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] چرخی که در قسمت غلتشگاه دارای فرورفتگی ناشی از سایش قائم است
-
flywheel, engine flywheel
چرخلنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] چرخدندۀ سنگینی که بر روی محور دوار میللنگ قرار میگیرد و در ضمن کاستن از اثر ضربههای حاصل از احتراق بر میللنگ، با ایجاد لختی، تداوم حرکت میللنگ در هنگام قطع نیروی محرک را فراهم میکند
-
spinning, indoor cycling
چرخورزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] فعالیتی ورزشی که در آن تمرکز بر استقامت و قدرت و تمرینات تناوبی و شدید و بازیابی است و بهوسیلۀ دوچرخههای ثابت با چرخ سنگین انجام میشود
-
wheel squeal
جیغ چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] صدایی که از تماس چرخ و ریل بهخصوص در قوسها ایجاد میشود
-
drop-pit
چالۀ چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] چالهای عمود بر خط که در آن میتوان یکی از چرخهای قطار را پایین آورد و بازرسی و تعمیر یا تعویض کرد
-
siren
چرخآوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اسبابی که در آن هوای متراکم از سوراخهای یک قرص چرخان بگذرد و صدا یا صوت بلندی ایجاد شود
-
wheel slide, wheel skid
سُرش چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] حالتی که در هنگام ترمزگیری شدید و چسبندگی ضعیف اتفاق میافتد
-
tweel
پرّهچرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] تایری آزمایشی و بدون هوا که پنچر نمیشود و پرههایی از جنس پلییورتان منعطف دارد که به رینگ (rim) بیرونی وصل میشود
-
trike 1
سهچرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← واحد سهچرخ
-
wheel rim
طوقۀ چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بخش حلقوی بیرونی چرخ که شامل لبه و غلتشگاه است
-
چرخ زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) 1 - چرخیدن ، گشتن . 2 - آوارگی ، سرگشتگی .
-
چرخ فلک
فرهنگ فارسی معین
( ~ ~.) [ فا - ع . ] (اِمر.) نوعی اسباب تفریحی کودکان که عبارت از دستگاه گردنده ای است که بر آن صندلی هایی ساخته شده که در آن می نشینند و در هوا دور محوری می چرخند.