کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرخان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چرخان
/čarxān/
معنی
۱. چرخنده؛ گردان.
۲. (قید) در حال چرخیدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. چرخنده، دوار
۲. گردان
فعل
بن گذشته: چرخاند
بن حال: چرخان
دیکشنری
revolving, rotary, spinner, turner, vertiginous
-
جستوجوی دقیق
-
چرخان
واژگان مترادف و متضاد
۱. چرخنده، دوار ۲. گردان
-
چرخان
لغتنامه دهخدا
چرخان . [ چ ُ ](اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «بعقیده ٔ صاحب معجم البلدان شهریست در خوزستان در نزدیکی شوش ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 218). در معجم البلدان «جرخان » (با جیم ) بضم اول شهری بخوزستان نزدیک شوش یاد شده است .
-
چرخان
لغتنامه دهخدا
چرخان .[ چ َ ] (نف ، ق ) گردان . گردگردان . چرخنده . || در حال چرخیدن . || در حال چرخانیدن .
-
چرخان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) čarxān ۱. چرخنده؛ گردان.۲. (قید) در حال چرخیدن.
-
واژههای مشابه
-
twist lock/ twistlock
قفل چرخان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] افزارهای برای محکم بستن و جابهجایی ایمن بارگُنج که با ورود به گوشهبَستها و چرخش در آنها قفل میشود
-
آتش چرخان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ātaščarxān = آتشگردان
-
rotary evaporator, rotavap
تبخیرکُن چرخان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دستگاهی برای خارج کردن آرام و مؤثر مقدار زیادی حلاّل فرّار از محلول یک ترکیب آلی که داخل ظرفی چرخان قرار گرفته است، به روش تبخیر در فشار کاهیده
-
Rotifera, Rotatoria
چرخانتباران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جانورشناسی] شاخهای از سلسلۀ جانوران که مژههای تاج سر آنها متحرک است و طول گونههای از 40 میکرومتر تا 3 میلیمتر است
-
آتش چرخان
لغتنامه دهخدا
آتش چرخان . [ ت َ چ َ ] (اِ مرکب ) جواله . آتشگردان . آتش سرخ کن .
-
rotating radio beacon, revolving radio beacon
نشانفرست رادیویی چرخان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی نشانفرست رادیویی که امواج را با چرخش کامل به تمام جهات ارسال میکند
-
rotational viscometer/ rotation viscometer
گرانرَویسنج چرخان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] گرانرَویسنجی دارای دو استوانۀ هممحور که استوانۀ درونی به یک سیمِ پیچان آویزان است و استوانۀ بیرونی با سرعت ثابت میچرخد
-
rotary barker
پوستکَن چرخان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← پوستکَن غلتکی
-
rotary kiln incinerator
زبالهسوز چرخان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] زبالهسوزی با سوختارخانۀ (combustion chamber) چرخان
-
whirling psychrometer
رطوبتسنج چرخان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← رطوبتسنج گردان