کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرخاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چرخاب
/čarxāb/
معنی
۱. چرخی که به قوۀ آب حرکت کند؛ چرخی که آب آن را بگرداند.
۲. گرداب.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آسیا، آسیاب
۲. چرخ آبکشی
۳. گرداب
دیکشنری
eddy, vortex, whirlpool
-
جستوجوی دقیق
-
چرخاب
واژگان مترادف و متضاد
۱. آسیا، آسیاب ۲. چرخ آبکشی ۳. گرداب
-
gyre
چرخاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] سامانۀ جریان اقیانوسی در مقیاس باد سیارهای
-
چرخاب
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِمر.) چرخی که به قوة آب حرکت کند.
-
چرخاب
لغتنامه دهخدا
چرخاب . [ چ َ ] (اِ مرکب ) چرخی که آب آنرا میگرداند. (ناظم الاطباء). || چرخ آب کشی . چرخ چاه . دولاب . چرخ دولاب . || گرداب . (آنندراج ). خربله و گرداب . (ناظم الاطباء) : ز تاب مهر سرکرده لب آب هزاران چرخیات از بهر چرخاب . منیر (در تعریف گرما، از آنن...
-
چرخاب
لغتنامه دهخدا
چرخاب . [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان براآن ، بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان که در خاور شهر واقع و جزء اصفهان است . (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
چرخاب
لغتنامه دهخدا
چرخاب . [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاه که در 12هزارگزی جنوب صحنه و 12هزارگزی شوسه ٔ کرمانشاه به همدان واقع است . دشت ، سرد و معتدل است و 66 تن سکنه دارد. آبش از گاماسیاب ، محصولش غلات ، حبوبات و توتون . شغل اهالی زراعت...
-
چرخاب
لغتنامه دهخدا
چرخاب . [ چ َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «اسم یکی از محلات قدیم اصفهانست که در استیلای افاغنه خراب شده ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 218).
-
چرخاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چرخآب› čarxāb ۱. چرخی که به قوۀ آب حرکت کند؛ چرخی که آب آن را بگرداند.۲. گرداب.
-
واژههای مشابه
-
beta gyre
چرخاب بتا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] چرخاب چرخندی یا واچرخندی ناشی از فرارَفت تاوایی پتانسیلی زمینه توسط گردش چرخند حارهّای
-
جستوجو در متن
-
چر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čar = چرخاب
-
Antarctic convergence
همگرایی جنوبگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] مکان همشاریِ جریان مداری قطب جنوب و چرخاب جنب حارّهای
-
Arctic Convergence
همگرایی شمالگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] مکان همشاریِ جریانهای سرد ناحیۀ قطب شمال و چرخاب جنبِحارّهای
-
آسیا
واژگان مترادف و متضاد
۱. آسیاب، آسک، آس، چرخاب ۲. طاحنه، کرسی ≠