کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرت و پرت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چرت و پرت کردن
لغتنامه دهخدا
چرت و پرت کردن . [ چ ِ ت ُ پ ِ / چ َ ت ُ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به مصارف غیرضروری تلف کردن مالی را. مبلغ بسیاری را در مصارف اندک و بیهوده صرف کردن . پولی را به مصرف بیهوده رساندن . مالی را در مصارف غیرضروری خرج کردن .
-
واژههای مشابه
-
چُرت
لهجه و گویش تهرانی
خواب کوتاه
-
چرت زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. نیمخواببودن ۲. تهویم، به خواب کوتاه رفتن
-
چرت زدن
دیکشنری فارسی به عربی
اغف , اغفاءة , غفوة , نوم
-
چُرت آلو
لهجه و گویش تهرانی
خواب آلود
-
مگر دیشب نخوابیده ای که حالا چرت میزنی؟
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: mege hečew nehoteɂe ke alân čort aǰene? طاری: mage hezčev nehottaɂe go čort ažne? طامه ای: ege hišev venaɂote ke alân čort-e pokuwe? طرقی: mage hezčev nehotaɂe ke alân čort aǰine? کشه ای: mage hezčev nehotte ke alân čort aǰine? نطنزی: mage h...
-
جستوجو در متن
-
تَرت و پَرت
فرهنگ گنجواژه
هذیان چرت و پرت . ترت و پرت شدن= پرت و پلا شدن . ترت و پرت کردن= پرت و پلا کردن . ترت و پرت گفتن
-
چرندگوی
لغتنامه دهخدا
چرندگوی . [ چ َ رَ ] (نف مرکب ) یاوه گوی . مهمل گوی . گوینده ٔ سخن بیهوده و بی معنی . چرت و پرت گوی . گوینده ٔ پرت و پلا. حرف مفت زن . مهمل باف . رجوع به چرند و چرند گفتن و چرند گویی شود.
-
پرت
لغتنامه دهخدا
پرت . [ پ َ ] (ص ) در تداول عوام ، سخن ناروا و نا به وجه . چرند و پرند. پرت و پلا. ترت و پرت . || از راه به یکسو شو! بَرد! : در زمانیشان بسازد تَرت و مَرت کس نیارد گفتنش از راه پرت ! مولوی . || منحرف از صواب .- از مرحله پرت بودن ؛ از موضوع سخن یا از...
-
پ
لغتنامه دهخدا
پ . (حرف ) پ ِ یا پی یا باء معقوده یا باء فارسی ، نشانه ٔ حرف سیم است از حروف تهجی و آن یکی از حروف شفوی است . و این حرف خاص زبان فارسی باشد و عرب آنرا ندارد و در تعریب به باء و فاء بدل شود چون اَپرویژ اَبرویز (لقب خسرو دوم ) و پرگار و پالوده . فرجار...
-
شرت و پرت
لغتنامه دهخدا
شرت و پرت . [ ش ِ ت ُ پ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) چرت و پرت . رجوع به چرت و پرت شود.
-
گودرو
واژهنامه آزاد
(شهر بابک) godreo؛ هذیان، پرت و پلا، چرت و پرت.
-
browache
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت و پرت