کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چرتی
/čorti/
معنی
کسی که چرت میزند و در حال چرت زدن است؛ چرتزننده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
dozy, dreamer, snoozer, somnolent, torpid
-
جستوجوی دقیق
-
چرتی
لغتنامه دهخدا
چرتی . [ چ ُ] (ص نسبی ) منسوب به چرت . کسی که چرت میزند. (ناظم الاطباء). چرت زننده . آنکه همواره در حال چرت زدن است .
-
چرتی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به چرت، اسم) [عامیانه] čorti کسی که چرت میزند و در حال چرت زدن است؛ چرتزننده.
-
چرتی
دیکشنری فارسی به عربی
نوم
-
واژههای مشابه
-
چُرتی
لهجه و گویش تهرانی
چرت زن،معتاد
-
واژههای همآوا
-
چُرتی
لهجه و گویش تهرانی
چرت زن،معتاد
-
جستوجو در متن
-
slumbery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرده، چرتی، سست، بی سر و صدا، خواب اور، خواب الود
-
slumber
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوابیدن، چرت، خواب سبک، چرتی، چرت زدن، غنودن
-
slumbers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
slumbers، چرت، خواب سبک، چرتی، چرت زدن، غنودن
-
نوم
دیکشنری عربی به فارسی
خواب , خوابيدن , خواب رفتن , خفتن , چرت , خواب سبک , چرت زدن , چرتي