کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرب سخنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چرب سخنی
/čarbsoxani/
معنی
۱. خوشسخنی.
۲. چربزبانی؛ چاپلوسی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چرب سخنی
لغتنامه دهخدا
چرب سخنی . [ چ َ س ُ خ َ ] (حامص مرکب ) چرب زبانی . خوش سخنی . نرم گفتاری . || چاپلوسی و خوشامدی و تملق . (ناظم الاطباء). زبان بازی . مردم فریبی : چرب سخنی دوم جادوئیست . (قابوسنامه ). رکیک اندیشه را... چرب سخنی دست نگیرد. (کلیله و دمنه ). رجوع به چر...
-
چرب سخنی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] čarbsoxani ۱. خوشسخنی.۲. چربزبانی؛ چاپلوسی.
-
واژههای مشابه
-
چرب چرب
لغتنامه دهخدا
چرب چرب . [ چ َ چ َ ] (ق مرکب ) کنایه از لطف گفتار و نازکی رفتار. کنایه از رفتار و گفتاری نرم و فریبنده ،بطور مهربانی و چاپلوسی در اظهار محبت : اندرآمد مرد با زن چرب چرب گنده پیر از خانه بیرون شد به ترب .رودکی .
-
round arch2
قوس چرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] قوسی که تیزه یا نوک نداشته باشد
-
fatty acid
اسید چرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] ترکیبات آلی شامل زنجیر هیدروکربن با گروه کربوکسیل انتهایی
-
greasy luster
جلای چرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] جلای کانیهایی که چرب به نظر میرسند
-
round arch1
چَفتۀ چرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] صورت ساختهشدۀ قوس چرب
-
steatorrhea
چربپیخالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] وجود چربی بیشازاندازه در پیخال
-
shortening 1
چربمایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مجموعهای از چربیها که با روانسازی و کوتاه و سست کردن ساختار ترکیبات غذایی به آنها قوام و کیفیت مناسب میدهد متـ . روغن قنادی 2
-
fat bloom
سفیدک چرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نقصی در شکلات که بهصورت لکههای سفید بلوری بر روی سطح شکلات ظاهر میشود
-
panada
خمیرابۀ چرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خمیری که از مخلوط کردن چربی و آرد و مایعی مانند شیر به دست میآید و از آن در تهیۀ سس سفید استفاده میشود
-
چرب ترازو
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (ص مر.) کسی که اعمال نیکش بر اعمال بدش فزونی دارد.
-
چرب زبانی
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ)(حامص .) 1 - شیرین زبانی . 2 - چاپلوسی .
-
چرب زبان
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ) (ص مر.) 1 - شیرین زبان . 2 - چاپلوس .