کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چربمایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
shortening 1
چربمایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مجموعهای از چربیها که با روانسازی و کوتاه و سست کردن ساختار ترکیبات غذایی به آنها قوام و کیفیت مناسب میدهد متـ . روغن قنادی 2
-
واژههای مشابه
-
چرب
واژگان مترادف و متضاد
۱. روغنآلود، روغندار، روغنی ۲. پرروغن ۳. پیهدار ۴. بهتر، مرغوبتر ۵. دلپذیر، خوشآیند، مطبوع، شیرین
-
چرب
فرهنگ فارسی معین
(چَ) [ په . ] (ص .) روغن دار، روغن آلود، روغنی .
-
چرب
لغتنامه دهخدا
چرب . [ چ َ ] (ص ) آلوده به روغن و چربی . چرب شدن چیزی از روغن و امثال آن باشد. (برهان ) (آنندراج ). دسم و روغنی و لزج و باچسب و صاف . (ناظم الاطباء). روغنین . روغن دار. مقابل خشک ، که بمعنی کم روغن و روغن ندیده باشد. باروغن .پرروغن : طعام چرب . خورش...
-
چرب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: arpč] čarb ۱. ویژگی روغن و هر مادهای که مانند روغن باشد؛ روغنی.۲. روغندار.۳. ویژگی غذای پرروغن.۴. ویژگی چیزی که به آن روغن مالیده باشند.۵. [مجاز] خوشایند: ◻︎ من از فریب تو آگه نه و تو سنگیندل / همیفریفته بودی مرا به چربسخن (فرخی: ۴۴...
-
چرب
دیکشنری فارسی به عربی
دهن , دهن حيواني , دهني , زيتي
-
چرب
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: čarb طاری: čarb طامه ای: čarb طرقی: čarb کشه ای: čarb نطنزی: čarb
-
چرب چرب
لغتنامه دهخدا
چرب چرب . [ چ َ چ َ ] (ق مرکب ) کنایه از لطف گفتار و نازکی رفتار. کنایه از رفتار و گفتاری نرم و فریبنده ،بطور مهربانی و چاپلوسی در اظهار محبت : اندرآمد مرد با زن چرب چرب گنده پیر از خانه بیرون شد به ترب .رودکی .
-
pastry shortening
چربمایۀ آردینک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی چربمایه که بهآسانی بر روی سطح پخش میشود و آن را با خمیر بهصورت لایههای یکدرمیان روی هم میگذارند تا چربی لایههای خمیر را از هم جدا نگه دارد و رطوبت ایجادشده در حین پخت موجب پف کردن محصول شود
-
filler fat shortening
چربمایۀ پُرکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی چربمایه با چربی جامد فراوان که در دمای اتاق جامد است، ولی در دهان بهآسانی ذوب میشود
-
dry shortening
چربمایۀ جامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی چربمایه که در دمای اتاق جامد است و براثر تماس، چربی پس نمیدهد و به صورتهای گوناگون مانند حبه و پودر عرضه میشود
-
all-purpose shortening
چربمایۀ چندمنظوره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی چربمایه با نامیزه یا بدون آن که دامنۀ مومسانی (plasticity) وسیع دارد و از آن برای پختن و سرخ کردن استفاده میشود
-
pie crust shortening
چربمایۀ رویۀ پای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی چربمایه که سبب تردی پای میشود بیآنکه بر خاصیت جذب آب آرد تأثیر بگذارد
-
frying shortening
چربمایۀ سرخکردنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی چربمایه که در دمای بالا مقاوم است و از آن برای سرخ کردن استفاده میشود