کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چربک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چربک
/čarbak/
معنی
۱. چربی؛ خامه؛ سرشیر؛ قیماق.
۲. [مصغرِ چربه] ‹چلپک، چلپل، چواک، چواکک› نوعی نان که در روغن سرخ میکنند و برای شادی روح مردگان به همراه حلوا بین مردم پخش میکنند؛ چربه؛ نان روغنی: ◻︎ نسیم چربک و حلوا به مردگان چو رسد / به بوی هر دو برآرند دست و سر ز قبور (بسحاق اطعمه: لغتنامه: چربک).
۳. [مصغرِ چربه] [قدیمی] کاغذی چربشده که در قدیم نقاشان برای گرده برداشتن تصویر یا نقشه به کار میبردند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چربک
فرهنگ فارسی معین
(چَ بَ) (اِ.) 1 - نوعی نان روغنی . 2 - سرشیر.
-
چربک
فرهنگ فارسی معین
(چَ بَ یا چُ بَ) (اِ.) دروغ ، بهتان .
-
چربک
لغتنامه دهخدا
چربک . [ چ َ ب َ ] (اِ) مصغر «چربه » است که چربه ٔ نقاشان باشد، و آن کاغذی است بسیار تنک و چرب که نقاشان بر روی صفحه ٔ تصویر یا نقشی با خط خوب گذارند و با قلم موی صورت و طرح آنرا بردارند. (برهان ) (ناظم الاطباء). به آن معنی باشد که نقاشان چون خواهند ...
-
چربک
لغتنامه دهخدا
چربک . [ چ ُ ب َ ] (اِ) دروغ راست مانند باشد که در حق کسی گویند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج )(جهانگیری ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ) : هفتادساله گشتی توحید و زهد گوی مفروش دین به چربک وسالوس و ریو و رنگ . سوزنی .تبارک اﷲ چندین سوابق خدمت شود به چ...
-
چربک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čarbak ۱. چربی؛ خامه؛ سرشیر؛ قیماق.۲. [مصغرِ چربه] ‹چلپک، چلپل، چواک، چواکک› نوعی نان که در روغن سرخ میکنند و برای شادی روح مردگان به همراه حلوا بین مردم پخش میکنند؛ چربه؛ نان روغنی: ◻︎ نسیم چربک و حلوا به مردگان چو رسد / به بوی هر د...
-
چربک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čo(a)rbak ۱. دروغ.۲. بهتان.۳. سخنی که بهطریق غمز و سعایت دربارۀ کسی بگویند: ◻︎ مرا به چربک صاحبغرض ز بیخ مکن / که من به باغ فصاحت درخت بارورم (ظهیرالدین فاریابی: ۱۳۲).۴. چیستان
-
واژههای مشابه
-
چربک خوردن
لغتنامه دهخدا
چربک خوردن . [ چ ُ ب َ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) سخن دروغ راست مانند را باور کردن . دروغی راست مانند را باور داشتن و پذیرفتن : پس از آن چربک امیر خراسان بخورد و چندان استخفاف کرده ببخارا آمد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 204). اریارق این چربک بخورد، و اف...
-
جستوجو در متن
-
چلپک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] čalpak = چَربک
-
چربه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čarbe ۱. = چَربک۲. = چربی
-
چلپک
فرهنگ فارسی معین
(چَ پَ) (اِ.) نک چَربَک .
-
چرمک
لغتنامه دهخدا
چرمک . [ چ ُ م َ ] (اِ) لغز و چیستان را گویند. (برهان ) (آنندراج ). لغز و چیستان . (ناظم الاطباء). چربک .
-
چلبک
لغتنامه دهخدا
چلبک . [ چ َ ب َ ] (ترکی ، اِ) چلپک و چربک . در ترکی جغتایی نانی است که خمیرتنک ساخته در روغن پزند. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ذیل لغت چلپک ) : نسیم چلبک و حلوا به مردگان چو رسدبه بوی هر دو برآرند دست و سر ز قبور. بسحاق .رجوع به چلپک و چربک شود.
-
چلپک
لغتنامه دهخدا
چلپک . [چ َ پ َ ] (ترکی ، اِ) نانی که خمیر آن را تنک ساخته در میان روغن بریان کرده باشند. (برهان ). نانی را گویند که در میان روغن بریان کنند و آن را چواک نیز خوانند. (جهانگیری ). نانی که میان روغن بریان کنند و چواک و چربک نیز گویند. (رشیدی ). نان تنک...