کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چراغ شرع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
direction indicator 1/ directional indicator, turn indicator, turn signal lamp, indicator 1, directional signal, turn signal, turn signal light, blinker
چراغ راهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] هریک از چراغهای چشمکزن زردرنگ در جلو و عقب و کنارهای خودرو که راننده برای آگاه کردن دیگران از تغییر مسیر خود از آنها استفاده میکنند
-
advisory light
چراغ راهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] چراغی بر روی بدنۀ هواگرد، بهویژه هواگرد ناونشین، برای نشان دادن وضعیت ارابۀ فرود و قلاب و بال و زاویۀ تقرب و سرعت هواپیما و مانند آنها، برای اطلاع افسر ایمنی فرود مستقر در ناو
-
traffic signal, traffic light, stop light
چراغ راهنمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دستگاهی متشکل از سه چراغ زرد و سبز و قرمز برای تنظیم عبور وسایل نقلیه، بهویژه در تقاطعها
-
steering light
چراغ سکانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] چراغی که در پاشنۀ شناور یدککننده نصب میشود تا کشتی یدکشونده برای سکانگیری از نور آن استفاده کند
-
tail light, rear light, tail lamp
چراغ عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] چراغ قرمز هشداردهنده در عقب خودرو
-
landing light
چراغ فرود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] چراغهایی در هواپیما برای روشن کردن باند فرود در هنگام نشستن
-
rigging gaffer, rigger 1
چراغکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] شخصی که مسئول پیاده کردن طرحهای نوری سربرقکار و استقرار چراغها یا ساختن واحدهای نوری یا تهیۀ وسایل نوری مورد نیاز سرصحنه است
-
anchor light
چراغ لنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] چراغی در سینۀ شناورِ درلنگر که شبهنگام از تمام جهات قابل رؤیت است
-
nearsighted traffic light, nearsighted
چراغ مجاور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی چراغ راهنمایی که قبل از تقاطع، برای اطلاع از وضعیت عبورومرور نصب شود متـ . مجاور
-
repeater 2
چراغ مضاعف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] چراغ اضافهای که در سمت مقابل تقاطع برای مشاهدۀ بهتر وضعیت چراغهای راهنمایی نصب شود
-
farsighted traffic light, farsighted
چراغ مقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی چراغ راهنمایی که بعد از تقاطع برای دید بهتر نصب شود متـ . مقابل
-
indicator light
چراغ نشانگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] هریک از چراغهای روی صفحۀ نشانگر که برای هشدار یا آگاهی از عملکرد سامانهای در خودرو روشن میشود
-
inner headlight
چراغ نوربالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] در چراغ جلوهای دوقلو چراغی که در کاسهچراغ درونی نصب شده است و از آن برای وسعت دید بیشتر راننده در شب استفاده میشود
-
outer headlight
چراغ نورپایین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] در چراغ جلوهای دوقلو چراغی که در کاسهچراغ بیرونی نصب شده است و از آن برای دید محدود راننده در شب استفاده میشود
-
headlight flasher
چراغ هشدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] چراغی که با کشیدن دستهراهنما به سمت راننده بهسرعت روشن و خاموش میشود و از آن برای هشداردهی به رانندگان دیگر استفاده میشود