کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چراغان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چراغان
/čerāqān/
معنی
۱. عمل روشن کردن چراغهای بسیار در شبهای جشن و شادمانی.
۲. (صفت) مجلس جشن که در آن چراغ بسیار روشن کرده باشند.
۳. (اسم) [قدیمی، مجاز] نوعی شکنجه بوده که چند جای سروتن محکوم را سوراخ میکردند و در آن سوراخها فتیله یا شمع افروخته فرومیکردند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چراغان
لغتنامه دهخدا
چراغان . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) ایجاد روشنائی بسیار که از افروختن چراغها در شبهای جشن عروسی کنند. (آنندراج ). جشنی که در آن ، در کوی و برزن و بازار چراغ بسیار روشن کنند. (ناظم الاطباء). چراغ زیاد روشن کردن در موقع جشن . (فرهنگ نظام ). چراغانی . چراغونی ....
-
چراغان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹چراغانی› čerāqān ۱. عمل روشن کردن چراغهای بسیار در شبهای جشن و شادمانی.۲. (صفت) مجلس جشن که در آن چراغ بسیار روشن کرده باشند.۳. (اسم) [قدیمی، مجاز] نوعی شکنجه بوده که چند جای سروتن محکوم را سوراخ میکردند و در آن سوراخها فتیله یا شمع اف...
-
واژههای مشابه
-
چراغان شدن
لغتنامه دهخدا
چراغان شدن . [ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) چراغانی شدن .رجوع به چراغان و چراغان کردن و چراغانی شدن شود.
-
چراغان کردن
لغتنامه دهخدا
چراغان کردن . [ چ َ / چ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چراغانی کردن . چراغ بسیار روشن کردن . (ناظم الاطباء). در جشن ، کوی و برزن را آئین بستن و چراغباران کردن . در اصطلاح عامه ، چراغبانی و چراغبانی کردن . چراغون کردن : جشنی عظیم کرد و چراغانی آنچنانک بر روز ه...
-
چراغان روز اسفند
لغتنامه دهخدا
چراغان روز اسفند. [ چ َ / چ ِ ن ِ زِ اِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز سوم از فردجان ، که بتازی «خمسه ٔ مسترقه » گویند و فارسیان در آنروز جشن کنند و آتش افروزند. و در سروری است که در آن روز جشن چراغان کنند، نه شب . (آنندراج ). روز سوم اسفند ماه :...
-
جستوجو در متن
-
چراغبان
لغتنامه دهخدا
چراغبان . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) در تداول عوام ، چراغان . رجوع به چراغان شود.
-
چراغانی
واژگان مترادف و متضاد
آذینبندی، جشن، چراغان
-
چراغ باران
لغتنامه دهخدا
چراغ باران . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) در تداول عوام ، چراغان . چراغانی . چراغونی . چراغبارون . چراغبارونی . رجوع به چراغان و چراغانی شود.
-
چراغانی شدن
لغتنامه دهخدا
چراغانی شدن . [ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) چراغان شدن . روشن شدن چراغ بسیار در محلی .چراغ بسیار و رنگارنگ در شهر یا در مجلس جشنی روشن شدن . رجوع به چراغان و چراغانی و چراغان کردن شود.
-
چراغوانی
لغتنامه دهخدا
چراغوانی . [ چ َ / چ ِ راغ ْ ](حامص مرکب ) چراغانی . چراغبانی . چراغان . چراغبارانی . چراغونی . آئین بستن کوی و برزن شهر در جشنها و چراغ بسیار روشن کردن . رجوع به چراغان و چراغانی شود.
-
چراغانی
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (ص نسب .) 1 - منسوب به چراغان ؛ چراغ های بسیاری که در جشن ها و عروسی ها روشن کنند. 2 - مجلس شادمانی که در آن چراغ های بسیار روشن کنند.
-
چراغبارانی
لغتنامه دهخدا
چراغبارانی . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) در تداول عوام ، چراغانی . چراغونی . چراغبارونی . رجوع به چراغان و چراغانی شود.
-
لاله ٔ مقراضی
لغتنامه دهخدا
لاله ٔ مقراضی . [ ل َ / ل ِ ی ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمی لاله : گلستان است در مابین هر جمععیان از لاله ٔ مقراضی شمع.شفیع اثر در صفت چراغان (از آنندراج ).