کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چخین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چخین
/čaxin/
معنی
۱. چرکین؛ چرکآلود؛ ریمآلوده.
۲. ویژگی زخمی که چرک داشته باشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چخین
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (ص .) چرکین ، چرک آلود.
-
چخین
لغتنامه دهخدا
چخین . [ چ َ / چ ِ ](ص ) ریم آلوده و چرکین را گویند، یعنی زخمی که چرک وریم داشته باشد. (برهان ) (آنندراج ). ریم آلوده و چرکین و زخمی که چرک و ریم داشته باشد. (ناظم الاطباء). ریمگین . (از جهانگیری ) (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به چخ شود. شوخگین . (شعوری ...
-
چخین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] čaxin ۱. چرکین؛ چرکآلود؛ ریمآلوده.۲. ویژگی زخمی که چرک داشته باشد.
-
جستوجو در متن
-
چخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čax =چخین