کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چتر زرین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چتر زرین
لغتنامه دهخدا
چتر زرین . [ چ َ رِ زَرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بمعنی چتر روز است که کنایه از آفتاب باشد. (برهان ) کنایه از آفتاب باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). چتر روز. (آنندراج ). آفتاب . (ناظم الاطباء). برای آفتاب استعمال کنند. چتر زر.(فرهنگ نظام ). چتر سحر....
-
واژههای مشابه
-
چتر در چتر کشیدن
لغتنامه دهخدا
چتر در چتر کشیدن . [ چ َ دَ چ َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از مساوات و برابری در رتبه کردن . (آنندراج ). مساوات و برابری داشتن در کاری . (مجموعه ٔ مترادفات ص 334) : رتبه ٔ عشق بین که نیلوفرچتر در چتر آفتاب کشد. ظهوری (از آنندراج ).در رهت نعلین پ...
-
paraski
اسکیچتر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] چتر سُرندهای که چترسوار بهکمک چوب اسکی آن را به پرواز درمیآورد
-
parachute
چتر 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] وسیلۀ چترمانندی که از آن برای فرود انسان یا پایین فرستادن بار استفاده شود متـ . چتر نجات
-
stabilising parachute
چتر پایدارساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] چتری برای حفظ تعادل بار پس از پایین انداختن آن از هواگرد
-
چتر نجات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← چتر
-
چتر نجات
فرهنگ فارسی معین
( ~ نِ) (اِمر.) چتری که چتربازان به پشت خود می بندند و هنگام پریدن از هواپیما به خارج باز می شود و به وسیلة آن فرود می آیند.
-
هفت چتر
فرهنگ فارسی معین
( ~. چَ)(اِمر.)کنایه از: هفت آسمان .
-
چتر آبگون
لغتنامه دهخدا
چتر آبگون . [ چ َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). آسمان . (ناظم الاطباء). برای آسمان استعمال کنند. (از فرهنگ نظام ).
-
چتر آبنوس
لغتنامه دهخدا
چتر آبنوس . [ چ َ رِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شب : جعد پرده پرده درهم همچو چتر آبنوس زلف حلقه حلقه برهم همچو مشک اندوده نای .منوچهری .
-
چتر آفتابی
لغتنامه دهخدا
چتر آفتابی . [ چ َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چتر مخصوص محافظت از آفتاب . چتری که سایه بر سر می افکند و برای محافظت از آفتاب بکار میرود. این نوع چتر معمولا به لونها و رنگهای مختلف است و بیشتر بانوان در تابستان روی سر گیرند. چتر کوچکتر از چتر بارانی...
-
چتر بارانی
لغتنامه دهخدا
چتر بارانی . [ چ َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چتر مخصوص محافظت از باران . چتری که برای محافظت از ریزش باران بکار برند، و بیشتر به رنگ سیاه است . چتر سیاه رنگی بزرگتر از چتر آفتابی .
-
چتر زدن
لغتنامه دهخدا
چتر زدن . [ چ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) چتر بر سر زدن . چتر بر سر نهادن . چتر برسر کشیدن . چتر در سر کشیدن . (آنندراج ) : سبوکشان همه در بندگیش بسته کمرولی ز طرف کله چتر بر سحاب زده . حافظ.نی بهر سایه چتر بفرقم زد آسمان استاده است چرخ که چون افکند مرا. قا...
-
چتر ساختن
لغتنامه دهخدا
چتر ساختن . [ چ َ ت َ ] (مص مرکب ) چتر بستن . چتر زدن . || عمل ساختن و تهیه کردن چتر.- چتر طاوسی ساختن ؛ چتر ساختن طاوس دم خود را. مؤلف آنندراج در «چتر طاوس » نویسد: «... و میتواند که مراد از آن چتر بستن طاوس باشد دم خود را در حالت مستی » : خاکساری...