کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چایی
واژهنامه آزاد
چای
-
واژههای مشابه
-
چایى
لهجه و گویش بختیاری
čâi چاى.
-
کانی چایی
لغتنامه دهخدا
کانی چایی . (اِخ )دهی است از دهستان اسفندآباد بخش قروه ٔ شهرستان سنندج . واقع در 22هزارگزی شمال باختری قروه و شش هزارگزی شمال شوسه ٔ قروه به سنندج . ناحیه ای است واقع در جلگه . سردسیر و دارای 142 تن سکنه . از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات و لبنیات ...
-
مصطفی چایی
لغتنامه دهخدا
مصطفی چایی . [ م ُ طَ فا ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 8500 گزی باختری اهر با 284 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
کموتر چایى
لهجه و گویش بختیاری
kamutar čâi کفتر چاهى.
-
سینى اِسباو چایى
لهجه و گویش بختیاری
sini esbâv-čai سینى مخصوص وسایل چاىخورى کهدر آن استکان و نعلبکى و قندان نهند.
-
پول شیرینی/چایی/ آجیل
لهجه و گویش تهرانی
.رشوه
-
جستوجو در متن
-
Russian tea
چای لیوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] چایی که در لیوان بلوری صرف میشود
-
چُو
لهجه و گویش گنابادی
chouw در گویش گنابادی به دو معنای چایی و چوب میباشد.
-
ترمدن
لغتنامه دهخدا
ترمدن .[ ت ِ م ُ دُ ] (اِخ ) رودی در شمال شرقی آسیای صغیر. و این نام قدیمی ترمه چایی بود. رجوع به ترمه چایی و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
دیشلمه
فرهنگ فارسی معین
(لَ مِ) [ تر. ] (ص مر.) چایی که شکر یا قند در آن حل نکرده باشند، قندپهلو.
-
پول
فرهنگ فارسی معین
[ یو . ] (اِ.) آن چه که معیار ارزش مادی است و به عنوان وسیلة مبادله مورد استفاده قرار می گیرد. ؛ ~ چایی پولی که به عنوان انعام داده می شود. ؛ ~ کسی از پارو بالا رفتن ثروت بی حساب داشتن .
-
قندپهلو
فرهنگ فارسی معین
(قَ. پَ) [ معر - فا. ] (ص مر.) استکان چایی که در کنارش ق ن د حبه بگذارند.