کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چایدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چایدان
/čāydān/
معنی
ظرف چای؛ ظرفی که در آن چای خشک نگاهدارند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چایدان
لغتنامه دهخدا
چایدان . (اِ مرکب ) یا چایدون در تداول عامه . جای نگه داشتن چای خشک . ظرفی که چای خشک را در آن نگاه دارند.
-
چایدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [چینی. فارسی] čāydān ظرف چای؛ ظرفی که در آن چای خشک نگاهدارند.
-
واژههای مشابه
-
اریقان چایدان
لغتنامه دهخدا
اریقان چایدان . [ اَ ] (اِخ ) (ظ.از مغولی اریقون تسایدام ، به معنی شیر خالص ) موضعی از مغولستان . رجوع بجامعالتواریخ رشیدالدین فضل اﷲ چ بلوشه ج 2 ص 565 متن و 58 تعلیقات فرانسه ٔ آن شود.
-
جستوجو در متن
-
دان
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) dān جا؛ مکان؛ ظرف (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آبدان، آتشدان، پیهدان، چایدان، چینهدان، روغندان، زهدان، سرمهدان، سوزندان، شمعدان، کاهدان، گلدان، نمکدان، یخدان.
-
دان
لغتنامه دهخدا
دان . (اِ) در آخر کلمه معنی ظرفیت بخشد. (برهان ). جای هر چیز. در کلمات مرکبه افاده ٔ معنی ظرفیت کند و هرچه بدان مضاف شود افاده کند که ظرف آن چیز بود. جای و مکان و ظرف (در کلمات مرکبه ). ترکیبات ذیل از جمله شواهد آن است که به ترتیب الفباء مرتب داشته ا...