کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاک چاک شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاک چاک شدن
لغتنامه دهخدا
چاک چاک شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شکافته شدن . ترکیدن . پاره و دریده شدن . بسیار پارگی و شکافتگی بهم رسانیدن . شرحه شرحه و ریش ریش شدن : خروشید و جوشید و برکند خاک ز نعلش زمین شد همه چاک چاک . فردوسی .بلند آسمان چون زمین شد زخاک بسی گردن و بر شده چ...
-
واژههای مشابه
-
schizocarp
چاکبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] نوعی میوۀ خشک، حاصل از دو یا چند برچۀ یکدانهای که پس از رسیدن به واحدهای یکدانهای تقسیم میشود
-
palmatisect
چاکپنجهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگی با حاشیۀ لَپدار و بریدگیهای عمیق پنجهای که تقریباً تا نزدیک دُمبرگ امتداد داشته باشد، اما به آن نرسد
-
pinnatisect, pinnatisected
چاکشانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگی دارای حاشیهای با بریدگیهای عمیق که به سمت رگبرگ میانی امتداد داشته باشد، اما بخشهای آن کاملاً از هم جدا نشود
-
split skirt piston, slotted piston
پیستون بدنهچاکدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] پیستونی که برای جلوگیری از انبساط قطری در یک سوی بدنۀ آن شیاری طولی ایجاد شده است
-
زد به چاکِ (جده)
لهجه و گویش تهرانی
فرار کرد
-
جستوجو در متن
-
شکافتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: škāftan] ‹اشکافتن› šekāftan ۱. چاک دادن؛ چاک کردن؛ پاره کردن؛ دریدن.۲. (مصدر لازم) شکاف خوردن؛ چاک شدن؛ چاک خوردن؛ دریده شدن.
-
سینه
لغتنامه دهخدا
سینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) معروف است و به عربی صدر گویندش . (برهان ).صدر. (آنندراج ). بر. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). صاف ، لطیف ، روشن ، صبح و صبح پرور از صفات و آب شیر، آئینه ٔ بلور، پرنیان ، یاسمن ، یاسمن برگ ، ترنج از تشبیهات اوست و در سینه ٔ عشاق با ا...
-
scotch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکاچ، نوار چسب اسکاچ، چاک، زخم، خراش، زخمی کردن، چاک دادن، له کردن، مسدود کردن، مانع غلتیدن شدن
-
scotching
دیکشنری انگلیسی به فارسی
scotching، زخمی کردن، چاک دادن، له کردن، مسدود کردن، مانع غلتیدن شدن
-
scotched
دیکشنری انگلیسی به فارسی
scotched، زخمی کردن، چاک دادن، له کردن، مسدود کردن، مانع غلتیدن شدن
-
شکافتن
فرهنگ فارسی معین
(ش تَ) [ په . ] 1 - (مص م .) چاک دادن ، پاره کردن . 2 - شکستن . 3 - (مص ل .) پاره شدن ، شق شدن .
-
خرقه شدن
لغتنامه دهخدا
خرقه شدن . [ خ ِ ق َ / ق ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از پاره شدن و چاک شدن خرقه باشد.