کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاک و بست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دامن چاک
لغتنامه دهخدا
دامن چاک . [ م َ ] (ص مرکب ) که دامن دریده دارد. رجوع به همین ترکیب ذیل لغت دامن شود.
-
سینه چاک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] sinečāk ۱. رنجدیده؛ آزرده؛ ماتمزده؛ مصیبدیده.۲. عاشق دلسوخته.
-
چک چاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) čakčāk =چکاچاک
-
چاک دادن
دیکشنری فارسی به عربی
دمعة , سرية , قطع
-
چاک زدن
دیکشنری فارسی به عربی
نتوء
-
چاک دهن
لهجه و گویش تهرانی
دهان
-
چاک جَده
لهجه و گویش تهرانی
جاده، مسیر
-
pinnatisect, pinnatisected
چاکشانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگی دارای حاشیهای با بریدگیهای عمیق که به سمت رگبرگ میانی امتداد داشته باشد، اما بخشهای آن کاملاً از هم جدا نشود
-
بی چاک دهن
لهجه و گویش تهرانی
هتاک
-
زد به چاکِ (جده)
لهجه و گویش تهرانی
فرار کرد
-
هفت چاک/سولاخ
لهجه و گویش تهرانی
منافذ بدن
-
یقه چاک،()دادن
لهجه و گویش تهرانی
عزاداری،شیفتگی
-
سینه چاک،()دادن
لهجه و گویش تهرانی
عزادار/شیفتگی
-
جستوجو در متن
-
عربی
لغتنامه دهخدا
عربی . [ ع َ رَ بی ی ] (ص نسبی ) منسوب به عرب . از عرب . عرب عربی ، ای بین العروبة و العروبیة. (منتهی الارب ). کسی که نسبت صحیح دارد درعرب هرچند که به شهر آرام گیرد. رجوع به عرب شود.- یاء عربی ؛ یاء معروف ، مقابل یاء فارسی ، یاء مجهول . (یادداشت مؤ...
-
برفور
لغتنامه دهخدا
برفور. [ ب َ ف َ / فُو ] (ق مرکب ) فوراً. بفور. بلافاصله . بزودی . بدون تراخی . جلد و شتاب . (غیاث اللغات ). جلد وشتاب و فی الفور. (آنندراج ). بطور شتاب و چابکی و جلدی و فوراً. (ناظم الاطباء). بیشتر قدما بجای «فوراً»، «برفور» استعمال میکرده اند و گوی...