کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاک دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بی چاک و بست
لغتنامه دهخدا
بی چاک و بست . [ ک ُ ب َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) در تداول ، صفت دهان آرند: دهانی بی چاک و بست ؛ که بی اندیشه هرچه خواهد گوید. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
بی چاک دهن
لهجه و گویش تهرانی
هتاک
-
زد به چاکِ (جده)
لهجه و گویش تهرانی
فرار کرد
-
هفت چاک/سولاخ
لهجه و گویش تهرانی
منافذ بدن
-
چاک و چوک
لهجه و گویش تهرانی
شکاف
-
چاک و چیل
لهجه و گویش تهرانی
چاک:عرق از ()ش راه افتاد،عرق ازهفت چاکش سرازیره
-
چاک و چیل
فرهنگ گنجواژه
دهان
-
چاک و بست
فرهنگ گنجواژه
چفت و بست. دهانش چاک و بست ندارد.
-
چاک و بند
فرهنگ گنجواژه
چفت و بست.
-
چاک و چوک
فرهنگ گنجواژه
درز.
-
چاک و چیل
فرهنگ گنجواژه
دهان و چانه. آب از چاک و چیلش راه افتاد.
-
چاک و چیویل
فرهنگ گنجواژه
دهان و چانه.
-
جستوجو در متن
-
rifts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکاف، چاک، خراش، بریدگی، دریدگی، چاک دادن، شکافتن، بریدن، برش دادن
-
slitting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برش دادن، چاک دادن، شکافتن، دریدن
-
slash
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسلش، چاک، شکاف، برش، ضربه سریع، چاک لباس، نشان ممیز، ضرب، بریده بریده کردن، چاک دادن، شکاف دادن، زخم زدن، تخفیف زیاد دادن