کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاکان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاکان
لغتنامه دهخدا
چاکان . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اشکور بالا، بخش رودسر (شهرستان لاهیجان ) که در 56 هزارگزی جنوب رودسر واقع است و 33 تن سکنه دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
جستوجو در متن
-
ته میدانی
لغتنامه دهخدا
ته میدانی . [ ت َ هَِ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) مردم بی سروپا و خانه بدوش . (غیاث اللغات ). جمعی هستند از لوطیان و بی سروپایان که در ته میدان گاه در یک گوشه افتاده می باشند. (بهار عجم از آنندراج ) (از غیاث اللغات ) : سینه چاکان سر کوچه و بازار توایم ته م...
-
سینه چاک
لغتنامه دهخدا
سینه چاک . [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) کنایه از عاشق دلسوخته . (آنندراج ). دلسوخته . (فرهنگ فارسی معین ) : حسنش از خط عالمی زیر و زبر دارد هنوزسینه چاکان چون قلم در هر گذر دارد هنوز. صائب (از آنندراج ).|| آنکه یقه دریده یا تکمه های آن باز کرده باشد و این...
-
دشمن
لغتنامه دهخدا
دشمن . [ دُ م َ ] (اِ مرکب ) (از: دش ، بد و زشت + من ، نفس و ذات ، و برخی گویند مرکب از «دشت » به معنی بد و زشت و «من » است ) بدنفس . بددل . زشت طبع. به معنی مفرد و جمع بکار رود. (از غیاث ). آنکه عداوت می کندبه شخص و کسی که ضرر می رساند. حریف مخالف و...