کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاچول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چاچول
/čāčul/
معنی
حقه؛ نیرنگ؛ مکروفریب.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. گزافهگو، حقه،
۲. فریب، کلک، مکر، نیرنگ، تزویر
۳. دورویی
۴. طرار، دزد
۵. حقهباز، شارلاتان
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاچول
واژگان مترادف و متضاد
۱. گزافهگو، حقه، ۲. فریب، کلک، مکر، نیرنگ، تزویر ۳. دورویی ۴. طرار، دزد ۵. حقهباز، شارلاتان
-
چاچول
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) حقه ، نیرنگ .
-
چاچول
لغتنامه دهخدا
چاچول . (ص ) طرار. چاپچی . حقه باز. شارلاتان و رجوع به طرار شود.
-
چاچول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] čāčul حقه؛ نیرنگ؛ مکروفریب.
-
واژههای مشابه
-
چاچول باز
لغتنامه دهخدا
چاچول باز. (نف مرکب ) حقه باز. شارلاتان . شیاد. زبان باز. فریبکار. حیله گر. هوچی .
-
چاچول باز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عامیانه] čāčulbāz حقهباز؛ نیرنگباز.
-
جستوجو در متن
-
حقه باز
واژهنامه آزاد
چاچول باز.
-
چاپچی
واژگان مترادف و متضاد
۱. باسمهچی، چاپخانهدار، طابع، مطبعهچی ۲. دروغگو، شایعهساز، شایعهپرداز ۳. گزافهگو، لافزن، چاچول
-
چربزبان
واژگان مترادف و متضاد
۱. خوشسخن، چربگفتار، شیرینزبان ۲. چاپلوس، زبانبهمزد، متملق، مداهنهگر ≠ بدزبان ۳. چاچول، چاچولباز، حراف، زبانباز
-
چاپچی
لغتنامه دهخدا
چاپچی . (ص مرکب ) طابع. مطبعه چی . باسمه چی . آنکه کتاب چاپ کند یا در چاپخانه کار کند. || دروغگو. گزافه گوی . اغراق گوی . لاف زن . سخن ساز. حقه باز. شارلاتان . چاچول . و رجوع به باسمه چی شود.
-
حقهباز
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاچهورمالیده، دغل، حقهساز، دوالباز، رند، شارلاتان، شعبدهباز، شیاد، کلاهبردار، کلک، محیل، مزور، مشعبد ۲. تخم جن، ناتو، ناقلا، متقلب ۳. نیرنگباز، هفتخط، پاردمساییده، بخوبر ۴. چاچولباز، زبانباز، پشتهمانداز، چاچول
-
شارلاتان
لغتنامه دهخدا
شارلاتان . (فرانسوی ، ص ) کسی که با زبان خوش مردم را فریب دهد. (فرهنگ نظام ). حقه باز. شیاد. چاخان . چاچول . چاچولباز. یارم باز. و در «هدایه ٔ» ابوبکر ربیعبن احمد الاخوینی البخاری ، مفتعلان بجشکان به معنای اطبای شارلاتان آمده است . (از یادداشت مؤلف ...