کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاپچی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چاپچی
/čāpči/
معنی
۱. چاپکننده.
۲. کارگر چاپخانه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. باسمهچی، چاپخانهدار، طابع، مطبعهچی
۲. دروغگو، شایعهساز، شایعهپرداز
۳. گزافهگو، لافزن، چاچول
دیکشنری
pressman, printer, typographer
-
جستوجوی دقیق
-
چاپچی
واژگان مترادف و متضاد
۱. باسمهچی، چاپخانهدار، طابع، مطبعهچی ۲. دروغگو، شایعهساز، شایعهپرداز ۳. گزافهگو، لافزن، چاچول
-
چاپچی
لغتنامه دهخدا
چاپچی . (ص مرکب ) طابع. مطبعه چی . باسمه چی . آنکه کتاب چاپ کند یا در چاپخانه کار کند. || دروغگو. گزافه گوی . اغراق گوی . لاف زن . سخن ساز. حقه باز. شارلاتان . چاچول . و رجوع به باسمه چی شود.
-
چاپچی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [سنسکریت. ترکی] čāpči ۱. چاپکننده.۲. کارگر چاپخانه.
-
واژههای همآوا
-
چاپ چی
فرهنگ فارسی معین
[ هند - تر. ] (ص مر.) 1 - چاپ کننده . 2 - کارگر چاپ خانه .
-
جستوجو در متن
-
چاپخانهدار، چاپخانهدار
واژگان مترادف و متضاد
چاپچی، مطبعهچی
-
مطبعهچی
واژگان مترادف و متضاد
چاپچی، چاپخانهدار
-
باسمهچی
واژگان مترادف و متضاد
چاپچی، مطبعهچی ≠ چاپگر
-
باسمه چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] [منسوخ] bāsmeči کارگر چاپخانه که اوراق را چاپ میکند؛ چاپچی.
-
typographer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایپوگرافی، چاپچی، مامور چاپخانه، مطبعه چی
-
typographers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایپوگرافی ها، چاپچی، مامور چاپخانه، مطبعه چی
-
چاچول
لغتنامه دهخدا
چاچول . (ص ) طرار. چاپچی . حقه باز. شارلاتان و رجوع به طرار شود.
-
طابع
واژگان مترادف و متضاد
۱. چاپچی، چاپکننده، طبعکننده ۲. مهرزن ۳. خاتم، مهر، انگشتری ۴. سرشت، سجیه، خو
-
چی
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) [ترکی] či دارنده؛ کننده؛ سازنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): تماشاچی، چاپچی، چراغچی، درشکهچی، سورچی، قاپوچی، باشماقچی.