کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاپارچی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاپارچی
لغتنامه دهخدا
چاپارچی . (ترکی ، ص مرکب ، اِمرکب ) چپرچی . غلام پست . فراش پست : نجاری زنی بخواست . بعد از سه ماه پسری بیاورد. از پدرش پرسیدند این پسر را چه نام نهیم ؟ گفت چون نه ماهه به سه ماه آمده او را چاپارچی نام باید کرد. (منتخب لطائف عبید زاکانی چ برلین ص 138...
-
چاپارچی
لهجه و گویش تهرانی
پیک
-
واژههای مشابه
-
چاپارچی باشی
لغتنامه دهخدا
چاپارچی باشی . (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) چپرچی باشی . رئیس چاپارچی ها. || کنایه از اشخاص شتابکار و عجول .
-
جستوجو در متن
-
چپرچی
لغتنامه دهخدا
چپرچی . [ چ َ پ َ ] (ترکی ، ص مرکب ) چاپارچی . فراش پست . غلام پست . پیک . نامه رسان . برید. رجوع به چپر شود.
-
چپرچی باشی
لغتنامه دهخدا
چپرچی باشی . [ چ َ پ َ ] (ترکی ، ص مرکب ) رئیس و بزرگ چپرچیان .صاحب البرید. وزیر پست . مسؤول پست . چاپارچی باشی .
-
چپرچی خانه
لغتنامه دهخدا
چپرچی خانه . [ چ َ پ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب )چاپارخانه . چاپارچی خانه . چپرخانه . پست خانه . اداره ٔ پست . وزارت پست . رجوع به چاپارخانه و چپرخانه شود.
-
چی
لغتنامه دهخدا
چی . (ترکی ، پسوند) در ترکی پسوند نسبت شغلی است و دارنده و متصدی معنی میدهد چون در آخر کلمه درآید به معنی «گر» و «کار» فارسی باشد و گویا همان است که ما در گوانجی و میانجی داریم و ترکان نیز از ما گرفته اند چه علاوه بر دو شاهد گوانجی و میانجی در زبان ا...