کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چاوان
/čāvān/
معنی
۱. بانگکنان.
۲. نالهکنان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاوان
لغتنامه دهخدا
چاوان . (نف ، ق ) در حال چاویدن . بانگ کنان مرغی از دوری فرزند یااز بیم و جز آن . چاوچاوان . رجوع به چاوچاوان شود.و رجوع به چاو شود.
-
چاوان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) [قدیمی] čāvān ۱. بانگکنان.۲. نالهکنان.
-
واژههای مشابه
-
چاو چاوان
لغتنامه دهخدا
چاو چاوان . (نف مرکب ، ق مرکب ) در حال چاویدن . ناله کنان . بانگ زنان . بانگ کنان ببانگی که مرغ جوجه دار کند خواندن جوجه های خود را. تیز تیز ناله کنان و بانگ زنان چون مرغی که دنبال جوجه ٔ گم گشته گردد : مرغ دیدی که بچه زو ببرندچاوچاوان درست چونان است...
-
یخ چاوان،یخچاوان
لهجه و گویش تهرانی
محل یخ زدن آب در یخچال های قدیم،یخچال
-
آب چاوان، آب چایان، آب چائون،
لهجه و گویش تهرانی
جایی که در یخچال آب یخ میزند.