کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاه بیجن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاه بیجن
لغتنامه دهخدا
چاه بیجن . [ هَِ ج َ ] (اِخ ) نام چاهی که افراسیاب بیژن را در آن بند کرده بود. (آنندراج ). چاه ارژنگ . چاه بیژن : این چاه بیجن است مسیحا خموش باش چندان نشین که صبح برآید ز شام تو. مسیح کاشی (از آنندراج ).رجوع به چاه بوقیر و چاه بیژن شود.
-
واژههای مشابه
-
borehole-to-borehole method
روش چاهبهچاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] روشی برای مطالعۀ محدودۀ میان دو یا چند چاه که با ایجاد امواج P یا S در یک چاه و دریافت آنها در چاه دیگر صورت میگیرد
-
چاه چاه ورد
لغتنامه دهخدا
چاه چاه ورد. [ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بیرم بخش گاوبندی شهرستان لار که در 87 هزارگزی شمال خاور گاوبندی واقع شده و 47 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
گله چاه
لغتنامه دهخدا
گله چاه . [ گ َ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنکی شهرستان زابل که در 6000گزی شمال باختری ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان به جلگه واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 337 تن است . آب آنجا از رودخانه ٔ هیرمند تأمین میشود. محصول آن غلات ...
-
گیشی چاه
لغتنامه دهخدا
گیشی چاه . (اِخ ) دهی است از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند. واقع در 64 هزارگزی جنوب شوسف و 25هزارگزی باختر شوسه ٔ مشهد به زاهدان . محلی دره و هوای آن گرمسیر و سکنه ٔ آن 133 تن است . آب آن از چاه تأمین میشود. محصول آن لبنیات و شغل اهالی مالد...
-
کریمان چاه
لغتنامه دهخدا
کریمان چاه . [ ک َ ] (اِخ ) ناحیه ای در جنوب غربی گوکلان قولی و نواحی شمال ترکستان روس . (یادداشت مؤلف ).
-
گردی چاه
لغتنامه دهخدا
گردی چاه . [ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان دوراهی حرمک و تاسوکی ، واقع در 32500هزارگزی دوراهی حرمک .
-
هفت چاه
لغتنامه دهخدا
هفت چاه . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه و ارداک از شهرستان مشهد که 56 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و محصول عمده اش غله ، بنشن و چغندر است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
borehole effect
اثر چاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] آشفتگی ایجادشده در چاهنگاره به سبب اندازه و تأثیر چاه و زون تاخته
-
potential well
چاه پتانسیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ناحیهای در میدان نیروهای پایستار که انرژی پتانسیل هر ذره در آن کمتر از ناحیۀ پیرامون است
-
soakaway, absorbing well, absorbtion pit
چاه جذبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای، حملونقل ریلی] نوعی زهکش بهصورت گودالی مملو از مواد جاذب یا مخزنی تعبیهشده در زیر سطح زمین برای انتقال آبهای سطحی به لایههای زیرین خاک
-
chain locker, anchor well, cable locker
چاه زنجیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] محفظهای زیر دوّار لنگر در سینۀ شناور برای نگهداری زنجیر
-
borehole
چاه گمانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی چاه حفرشده با مته برای اندازهگیری و نمونهبرداری و اکتشاف متـ . چاه
-
magnetic well
چاه مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] آرایشی از میدان مغناطیسی که برای محصورسازی پلاسما در آزمایش گداخت به کار میرود