کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاهیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چاهیدن
/čāhidan/
معنی
= چاییدن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاهیدن
لغتنامه دهخدا
چاهیدن . [ دَ ](مص ) زکام شدن . دچار سرماخوردگی شدن . سرما خوردن . احساس سرما کردن . (ناظم الاطباء). سردشدن : دل من ز خود بسکه چاهیده است مگر گرمی از ثعلبش دیده است . وحید (در تعریف ثعلب فروش از آنندراج ).شدم بمدرس و چاهید فوق دین سر و مغزم ز بس بگوش...
-
چاهیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] čāhidan = چاییدن
-
جستوجو در متن
-
چاییدن
لغتنامه دهخدا
چاییدن . [ دَ ] (مص ) چایمان کردن . زکام کردن . چاهیدن . (ناظم الاطباء). سرما خوردن . (ناظم الاطباء). نزله کردن . رجوع بچایمان کردن و زکام کردن و سرما خوردن و سرد شدن شود. || سخت سرد شدن چیزی ، مانند مشروب و مواد غذایی در مجاورت یخ یا درون یخچال .