کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چانه انداختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چانه انداختن
معنی
( ~. اَ تَ) (مص ل .) آخرین حرکت فرد محتضَر پیش از مرگ .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
مردن، فوت کردن، جان دادن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چانه انداختن
واژگان مترادف و متضاد
مردن، فوت کردن، جان دادن
-
چانه انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تَ) (مص ل .) آخرین حرکت فرد محتضَر پیش از مرگ .
-
چانه انداختن
لغتنامه دهخدا
چانه انداختن . [ ن َ / ن ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) حرکت آخرین که در زنخ محتضر پدید آید. تشنج آخرین شخص محتضردر فک اسفل . آخرین حرکت تشنجی چانه ٔ محتضر. کنایه است از مردن . کنایه است از دم درکشیدن و جان سپردن .
-
چانه انداختن
لهجه و گویش تهرانی
مردن
-
واژههای مشابه
-
mental region, regio mentalis, chin region
ناحیۀ چانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ناحیهای که چانه را در بر میگیرد
-
چانه زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تخفیفگرفتن ۲. پرگویی کردن، پرچانگی کردن، چانهجنبانی کردن
-
ورآمدن چانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← ورآمدن اولیه
-
هرزه چانه
لغتنامه دهخدا
هرزه چانه . [ هََ زَ / زِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) پرحرف . یاوه گو. بیهوده گو. (ناظم الاطباء).
-
هم چانه
لغتنامه دهخدا
هم چانه . [ هََ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) دو کس که با یکدیگر سخن گویند: پرگو همیشه پی هم چانه میگردد. (یادداشت مؤلف ).
-
chin-up
چانهبالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] حرکتی که در آن ورزشکار یا چمورز سر خود را تا بالای میلثابت بالا میکشد بهنحویکه چانۀ او بالای میل قرار گیرد
-
pull-up 1
چانهتراز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] حرکتی که در آن ورزشکار یا چمورز سر خود را تا بالای میلثابت بالا میکشد بهنحویکه چانۀ او با میلثابت همتراز شود
-
چانهکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← دستگاه چانهکن
-
final moulder
چانهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] دستگاهی که خمیر را به قطعات کوچک گرد تقسیم میکند متـ . دستگاه چانهگیر
-
chin bubble
حباب چانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حبابی شیشهای که در زیر پای خلبان و در چانۀ هواگَرد، معمولاً بالگَرد، قرار دارد