کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چامهسرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چامهسرا
مترادف و متضاد
۱. شاعر، آوازخوان
۲. چامهگو، چامهزن، آوازخوان، سرودخوان، قصیدهگو، نغمهخوان، نغمهسرا، غزلخوان
۳. قصیدهگو، قصیدهسرا، ترانهسرا، چکامهسرا
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چامهسرا
واژگان مترادف و متضاد
۱. شاعر، آوازخوان ۲. چامهگو، چامهزن، آوازخوان، سرودخوان، قصیدهگو، نغمهخوان، نغمهسرا، غزلخوان ۳. قصیدهگو، قصیدهسرا، ترانهسرا، چکامهسرا
-
واژههای همآوا
-
چامه سرا
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (ص فا.) 1 - آوازخوان . 2 - شاعر، تصنیف ساز.
-
چامه سرا
لغتنامه دهخدا
چامه سرا. [ م َ / م ِ س َ ] (نف مرکب )شاعر. منظومه ساز. چامه گوی . چکامه سرا. سراینده ٔ سخن منظوم . آنکه شعر سراید و سخن موزون و مقفی گوید. سخن سرا. قافیه سنج . تصنیف ساز. || آوازخوان . کسی که شعری را با آواز بخواند. آنکه غزل یا تصنیف را در دستگاه مو...
-
چامه سرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹چامهسرای› čāmeso(a)rā ۱. شاعر.۲. آوازخوان که شعری را با آواز بخواند.
-
چامه سرا
واژهنامه آزاد
شاعر، سراینده
-
جستوجو در متن
-
شاعر
واژگان مترادف و متضاد
۱. تصنیفسرا، چامهسرا، چکامهسرا، شعرگو، ناظم ۲. آگاه، داننده، شعورمند