کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چال اشتر
لغتنامه دهخدا
چال اشتر. [اُت ُ ] (اِخ ) نام قریه ای است در چهارمحال اصفهان .
-
چال افتادن
لغتنامه دهخدا
چال افتادن . [ اُ دَ ] (مص مرکب ) گودافتادن . گود شدن . || گود شدن چشم ها، در تداول عوام گویند: چشمهاش یک بند انگشت چال افتاده .
-
چال ترخان
لغتنامه دهخدا
چال ترخان . [ ت َ ] (اِخ ) نام محلی است در شمال تهران و چند هزارگزی جنوب غربی شهر ری .
-
چال چرانه
لغتنامه دهخدا
چال چرانه . [ چ َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان موگونی بخش آخوره شهرستان فریدن که در 45 هزارگزی باختر آخوره واقع شده . جلگه و سردسیر است و 157 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات و گردو است . شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائ...
-
چال چنار
لغتنامه دهخدا
چال چنار. [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 66 هزارگزی جنوب باختری الیگودرز و کنار راه مالرو چال به آثار واقع شده . کوهستانی و ییلاقی است و 61 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چاه و محصولش غلات و لبنیات و تریاک و پنبه...
-
چال حصار
لغتنامه دهخدا
چال حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «در قدیم گودال بزرگی بوده است در محله ٔ سنگلج تهران به این اسم که همه ساله ایام عاشورا اهالی تهران در آنجا ازدحام کرده شبیه حادثه ٔ کربلا را در می آورده اند و در غیر آن ایام از نقاط کثیف تهران بوده و...
-
چال حصار
لغتنامه دهخدا
چال حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) نام محله ای در شهر تهران . نام یکی از محلات تهران . مؤلف مرآت البلدان نویسد: «نام کوچه ای است در محله سنگلج تهران ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 74). و رجوع به عنوان بعد شود.
-
چال خشک
لغتنامه دهخدا
چال خشک . [ خ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان زردلان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه است که در 71 هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاهان و 29 هزارگزی سراب فیروزآباد واقع شده . کوهستانی و سردسیر است و 125 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات ، لبنیات و تریاک میباشد. شغ...
-
چال خواجه
لغتنامه دهخدا
چال خواجه .[ خوا / خا ج َ ] (اِخ ) دهی مخروبه است از بخش سمیرم شهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
چال روزآبخوره
لغتنامه دهخدا
چال روزآبخوره . [ ل ِ رَ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «چال » و «روز آبخوره » هر یک علیحده قریه ای است از قراء محال طارم که در میان کوه واقع شده و هشتاد خانوار سکنه دارد، زراعتش دیمی و هوایش معتدل است ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 78).
-
چال زمین
لغتنامه دهخدا
چال زمین . [ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهستان کلاردشت شهرستان نوشهر که در 7 هزارگزی جنوب باختری مرزان آباد و 3 هزارگزی باختر شوسه چالوس به تهران واقع شده . کوهستانی و سردسیر است و 60 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات و لبنیات است . شغل اها...
-
چال سرا
لغتنامه دهخدا
چال سرا. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش صالح آباد شهرستان ایلام که در 4 هزارگزی باختر ایلام نزدیک شوسه ٔ ایلام به تهران واقع شده . دامنه و سردسیر است و 475 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ها و محصولش غلات و توتون و لبنیات و ذرت و مختصر برنج است . شغل اهالی ...
-
چال سیاه
لغتنامه دهخدا
چال سیاه . (اِخ ) دهی است از بخش ایزه شهرستان اهواز. که در 18 هزارگزی باختر ایزه واقع شده . کوهستانی و معتدل است و 110 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و تریاک است . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی است و راهش مال...
-
چال سیاه
لغتنامه دهخدا
چال سیاه . (اِخ ) نام قریه ای نزدیک اصفهان که در شمال غربی اصفهان و نزدیک سلطان آباد واقعاست .
-
چال سیلابی
لغتنامه دهخدا
چال سیلابی . [ ل ِ ] (اِخ ) نام محله ای از محلات قدیم تهران : لیلا را بردند چال سیلابی براش خریدند سیب و گلابی .(از تصنیفی که رنود تهران برای لیلا دختر کنت دمونت فر اولین رئیس نظمیه (شهربانی ) در دوران ناصرالدین شاه ساختند).