کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چالو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چالو
/čālu/
معنی
= چاله
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چالو
لغتنامه دهخدا
چالو. (اِ) گوی را گویند که زیاده از دو سه گز عمق نداشته باشد. (برهان ) (آنندراج ). گودالی که یک دو گز بیشتر گودی آن نباشد. (ناظم الاطباء). مصغر چال ، یعنی چال کوچک . (ناظم الاطباء). و رجوع به چال و چاله شود.
-
چالو
لغتنامه دهخدا
چالو. (اِخ ) دهی از دهستان پشتکوه سورتیجی بخش چهار دانگه ٔ شهرستان ساری که در 13 هزارگزی خاور کیاسر واقع شده ، کوهستانی و سردسیر است و 360 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه چرگت و چشمه و محصولش غلات و برنج است . شغل اهالی زراعت و گله داری میباشد وراهش مال...
-
چالو
لغتنامه دهخدا
چالو. (اِخ ) دهی است از دهستان مهربان بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان که در 54 هزارگزی شمال باختری قصبه کبودرآهنگ و 12هزارگزی باختر راه قدیم کاروانی همدان بزنجان واقع شده . تپه ماهور و سردسیر است و 800 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه ها و محصولش غلات لب...
-
چالو
لغتنامه دهخدا
چالو. (اِخ ) دهی است از دهستان هزارجریب بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری که در 48هزارگزی شمال خاوری کیاسر واقع شده . جنگل و کوهستانی است و هوایش معتدل و مرطوب و دارای 120 تن سکنه میباشد. آبش از چشمه و محصولش غلات و ارزن است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی...
-
چالو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čālu = چاله
-
جستوجو در متن
-
چاله
لغتنامه دهخدا
چاله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) چال . چالو. بمعنی چالو باشد که گودال است . (برهان )(آنندراج ). چال کوچک . فرورفتگی و گودی . (ناظم الاطباء). چاه کوچک . چاهک . حفره . مغاک . کریش . کریشک . گو.- امثال :در اصطلاح عامه گویند: از چاله درآمد و بچاه افتاد ؛ در مو...